Saturday, November 24, 2007



تغییر در گروهها و افراد مرجع در حرکت ملی آذربایجان
-------------------------------------------------------------------------------
ائلخان تورک اوغلو
-------------------------------------------------------------------------------
گروههای مرجع و افراد مرجع بیش از نیم قرن است که توسط جامعه شناسان در جوامع مختلف مورد بررسی قرار می گیرند و از سوی جامعه شناسان مختلف تعاریف تقریبا مشابهی در مورد این ترم صورت گرفته است چارلز سینگر گروههای مرجع را این گونه تعریف می کند”به نظر چارلز سینگر گروه مرجع به گروهی معطوف است که فرد تلاش می کند آن را راهنمای خود قرار دهد علیرغم عضویت یا عدم عضویت در آن گروه (Singer 1981).در یک جمع بندي از تعاریف می‏توان گروه مرجع را به عنوان گروه یا فردی تلقی نمود که شخص به هنگام ارزیابی، جهت‏گیری و رفتار، تصوری را که از انتظارات و معیارهای وی یا آنها دارد به عنوان راهنما و الگو در نظر می‏گیرد” (1)

هر جامعه پویا در طول حیات خویش با جابجائی گروهها و افراد مرجع روبر می شود و در طول یک دوره زمانی می توان به راحتی تغییر گروههای مرجع را در جوامع مختلف مشاهده کرد و مورد مطالعه و بررسی قرار داد مثلا در انقلابهای مهم افراد و گروههای انقلابی به عنوان گروه مرجع در جامعه مطرح می شوند و مردم از آنها پیروی می کنند یا در حال حاظر در اروپا گروههای سبز و طرفداران دولت رفاه مورد توجه مردم قرار گرفته اند همچنین در ایران هم می توان با مطالعه یک قرن گذشته جابجائی گروههای مرجع را می توان مشاهده کرد در بعد از شهریور 1320 گروههای چپ و حزب توده در جامعه ایران به عنوان گروههای مرجع حوزه ادبیات، فرهنگ، هنر، شعر و سیاست را در اختیار گرفته بودند ولی بعد از انقلاب 1357 گروههای حزب اللهی(اکثر روحانیون، پاسداران، گروههای مذهبی سنتی…) چه به صورت خشونت آمیز چه به صورت داوطلبانه از سوی مردم به عنوان گروه مرجع پذیرفته شدند و بعد از مدتی که تغییر در نسلها صورت گرفت امروزه دیگر این افراد و گروهها به عنوان مرجع در جامعه پذیرفته نمی شوند بلکه طرفداران حقوق بشر و دموکراسی، طرفدران لیبرالیزم، پلورالیزم، سکولاریزم، گروههای رپ،طرفدران غرب …و در مناطق ملی از جمله در آذربایجان افراد و گرو ملی به عنوان گروههای مرجع مورد پذیرش مردم قرار گرفته اند.

با این اوصاف می توان گفت جامعه آذربایجان مثل جوامع مدرن و امروزی، در حال تغییر و دگرگونی است و این دگرگونی و تغییرات مثبت در حرکت ملی آذربایجان هم هر روز مشاهده می شود و افراد و گروههای جدیدی پا به عرصه مبارزه در حرکت ملی می گذارند و فعالان ملی با دیدن عملکرد مثبت افراد و گروههای جدید در برهه جدید جذب این گروهها وافراد می شوند و این گروهها و افراد مرجع جای افراد و گروههای قبلی را تقریبا می گیرند این به این معنی نیست که افراد جدید و گروههای جدید، افراد و گروههای قبلی را حذف می کنند نه، بلکه جامعه و فعالان ملی با دیدن فعالیتهای مثبت افراد جدید و گروههای حرفه ای کارها و عملکرد خویش را با گروههای جدید می سنجند و ارزیابی می کنند و با آنها همراه می شوند و گروههای و افراد قبلی را کمتر مورد توجه قرار می دهند این را در جامعه شناسی جابجائی در گروههای مرجع می نامند که در حرکت ملی آذربایجان هم در طول یک دهه به تناوب اتفاق افتاده است و در شکل فعلی آن خیلی قابل لمس می باشد.

حرکت ملی آذربایجان در فاز نوین خویش با پوست اندازی و ظهور افراد جدید در قامت رهبران جوان در داخل و همچنین پابه عرصه گذاشتن احزاب ملی از جمله”شورای ملی” در خارج از کشور تغییر در گروههای مرجع را تجربه می کند و افراد و گروههای قبلی با اینکه در حرکت ملی حضور دارند ولی توجه فعالان حرکت ملی معطوف به افراد و گروههای ملی جدیدی شده است که در طول مبارزات خویش عملکرد مثبتی از خود به جای گذاشته اند امروزه در داخل آذربایجان عباس لسانی، سعید متین پور، معلم مبارز هدایت ذاکر، ابراهیم جعفرزاده، ابراهیم ساوالان … افرادی هستند که بسیاری از فعالان ملی عملکرد خود را با آنها تطبیق می دهند آنها را الگوی مبارزاتی خویش قرار داده اند و این گونه است که عباس لسانی و سعید متین پور به افراد مرجعی تبدیل شده اند که بسیار از فعالان ملی کارهای خویش را با کارهای آنها ارزیابی می کنند و عملکرد آنها را راهنمای عمل خویش قرار داده اند.

در خارج کشورهم فعالان حقوق بشر آذربایجان از جمله کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان(آسمک) در داخل و خارج از کشور به یک گروه مرجع با کارکرد مثبت در حرکت ملی تبدیل شده است و حزب “شورای ملی” هم با عملکرد مثبت در خارج از کشور از دیگر گروههای مرجع در خارج از آذربایجان می باشد و می تواند با عملکرد حرفه ای خویش در خارج از کشور منافع ملی آذربایجان را تامین کند و الگوئی برای احزاب ملی در خارج از کشور شود.

ائلخان تورک اوغلو

1.سايت جامعه شناسي ايران

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home