Tuesday, November 20, 2007



مدیریت اختلافات و بحرانها
-------------------------------------------------------------------------------
آلپر بیجارلي
-------------------------------------------------------------------------------
جهانی که ما در آن قرار داریم بر اساس تفاوتها و تمایزات آفریده شده است و تفاوتها و تمایزات در حالی که اگر خوب مدیریت شوند موجب فرصت برای زندگی بهتر هستند ولی گاها دیده شده که به علت زیاده خواهی بعضی ها موجب اختلافات مزمن و طولانی شده است و در بسیاری از مواقع اختلافات کوچک موجب جنگهای طولانی شده است و هزازان نفر بر اثر این جنگها جان خود را از دست داده اند و جزء ویرانی نفعی به ملل جهان نداشته است.

اختلافات همیشه به خاطر برداشت ها مختلف از ارزشها و یا به علت داشتن منافع، گوناگونی دیدگاه و نظرات، زبان، فرهنگ، وجود طبقات مختلف، مناطق جغرافیائی متعدد… موجود بوده اند و تا وقتی که این اختلافات به حالت بحران و درگیری نرسیده اند مشکلی را ایجاد نمی کنند ولی وقتی که به حالت بحرانی می رسند تبعات سنگینی بر همه بوجود می آورند

بشر از روزی که توانسته یک اجتماع و حکومتی را تشکیل دهد و پادشاهان و حاکمان بر این جوامع مسلط شوند به وسیله ریش سفیدان و افراد سیاستمدار کوشش کرده است که هر گونه اختلافی حدالامکان به صورت آرام و بدون جنگ و بحران رفع و رجوع شود ولی در خیلی از وقتها زیاده طلبی و حس خودبینی بعضی از حاکمان جوامع و طوایف یا گروه ها باعث شده است که فرصت رفع اختلاف از بین برود و مساله وارد حالت بحرانی و درگیری شود که در آخر هم یا یک گروه بر گروه دیگر غالب شده تا این مساله پایان بیابد یا به علت ضعف دو طرف مجبور به امضاء پیمان آتش بس یا صلح شده اند.

به خاطر وجود مناطق بحران خیز و مورد اختلاف یا اختلافات دولتها با همدیگر امروزه مراکز پیش بینی بحران در اکثر کشورها بوجود آمده اند و این گروه ها با مطالعه مراکز بحرانی یا بحران بین دولتها و گروه ها، راه های خروج از بحران را هم مطالعه می کنند و گزارش می دهند. مثلا در مورد کرکوک، کشمیر، قاراباغ یا در مورد گروه های درگیر مثل حماس و فتح مطالعات موردی انجام می دهند و طرفهای درگیر را برای خروج از این بحران و اختلافات آگاه می کنند.

وجود اختلاف در بین احزاب سیاسی و حتی در فراکسیونهای یک حزب و طرفداران یک جنبش و حرکت امری طبیعی است اگر به خوبی مدیریت شود می تواند به جای تهدید این اختلافات تبدیل به فرصت شوند ولی در صورت ادامه بی جهت و بی حاصل اختلافات کم کم از درگیریهای لفظی خارج می شوند با اصطکاک بیشتر در موقع مناسب موجب درگیری فیزیکی و خیابانی بین گروه و احزاب می شود.

به عنوان مثال می توان مورد حماس و فتح را بیان کرد یا اختلافات دو حزب کورد عراق که موجب درگیری و جنگ بین آنها شد را می توان ذکر کرد که بیشترین مهاجران کورد از شمال عراق در زمان حاکمیت این دو حزب بر کردستان عراق قبل از حمله آمریکا خانه و زندگی خود را رها کردند و مهاجرت کردند یا حالا در فلسطین اختلافات دو حزب سیاسی به علت عدم مدیریت اختلافات به صورت صحیح موجب درگیری خیابانی بین طرفداران دو حزب شد و هر کدام قسمتی از فلسطین را تصاحب کرده اند و هر کدام برای خویش حکومتی تشکیل داده اند و به خاطراشتباهات رهبران حماس و فتح مردم فلسطین خصوصا اهالی غزه تاوان سختی را پس می دهند جنگ بین فلسطینیان و اسرائیل به جنگ بین فلسطینی با فلسطینی تبدیل شده است و این کار رهبران فلسطینی تبدیل به طنز تاریخ شده است.

حرکت ملی آذربایجان از روزی که نطفه آن در مرحله کنونی بسته شده به علت قرائتهای متعدد از مبارزه ، ارزشها، عقاید، منافع گروه ها، انحصار طلبی بعضی ها، منیتها، دعوای رهبری، بایراق، تاکتیکهای مبارزه… همیشه دارای اختلافاتی بین فعالین و گروه ها بوده است و این اختلافات به علت عدم مدیریت صحیح موجب هدر رفتن انرژی حرکت ملی شده است و اتحاد بین فعالین و گروه ها به معنی عملی بوجود نیامده است با اینکه چندین بار افراد و احزاب ملی خواستار اتحاد به صورت عملی شده اند ولی این اتحاد به خاطر وجود اختلافات به منصه ظهور نرسیده است و موارد اختلاف برانگیز بر طرف نشده است چه باید کرد؟

موارد اختلاف باید یکی یکی شناسائی شده و با گروه های طرف اختلاف به صورت روشن بحث و بررسی شود که آنها چه می گویند و یا چه می خواهند آیا آذربایجان مهم است یا منافع آنها؟ بعد از مذاکره با آنها باید موارد مذاکره و خواستهای طرفهای مذاکره به فعالین ملی گزارش شود تا همه بدانند که طرفها مذاکره چه گفته اند و چه درخواستی داشته اند اگر یک گروهی بعد ازچند دوره مذاکره از خواستهای نامعقولانه خویش کوتاه نیامد آن وقت باید گروه های دیگر که اختلافات کمی دارند با هم متحد شده و یک جبهه تشکیل دهند و آن گروهی که منافع آذربایجان را زیر پا می گذارد باید به صورت جدی از طرف احزاب و فعالین ملی بایکوت شود و در منگنه قرار گیرد فشارها باید همه جانبه باشد تا آن گروه در جامعه ایزوله شود و مجبور شود که به خواست اکثریت و به منافع ملی آذربایجان گردن بگذارد یا خود به خود با از دست دادن نیروهای خویش آنقدر تحلیل رود که دیگر جزء نامی از آن باقی نماند.

نظام بین الملل از این روش برای برخورد با کشورهای یاغی از جمله برای برخورد با کشورهای “محور شرارت” به صورت عملی استفاده کرده است و تقریبا می توان گفت که جواب مثبتی گرفته است به عنوان مثال لیبی با این روش به جامعه بین المللی بازگشت با کره شمالی که نظام بین الملل با بایکوت و تحریم و با فشا رهمه جانبه آنها را مجبور به قبول خواستهای بین المللی کردند و بعضی کشورها را هم با برخورد نظامی حاکمیت آنها را تغییر دادند مثل افغانستان و عراق و یوگسلاوی.

فعالان حرکت ملی که عمر خود را در راه آذربایجان گذاشته اند٫ اگر امروز نتوانند از منافع ملی آذربایجان دفاع کنند و اختلافات موجود را به نحو احسن بر طرف نکنند باید به حالشان گریست. باید همه گروه های دموکرات و فعالان دموکرات متحد شوند و گروهی که اعمال غیر دموکراتیک انجام می دهد و به اتحاد عملی گروه های آذربایجانی ضربه می زند باید هم در داخل و هم در خارج به صورت عملی بعد از مذاکره و هشدار با آن گروه وفرد برخورد جدی شود ملت آذربایجان نمی خواهد مثل فسطین قربانی جنگ احزاب و گروه ها شود آن گروه و هواداران آن گروه از بین بروند بهتر است یا ملت آذربایجان و منافع ملی آذربایجان؟

فعالان دموکرات باید به این سئوال به صورت روشن جواب دهند. دیگر تمنا و خواهش فایده ندارد باید به صورت عملی برخورد شود گروهی که آذربایجان را قربانی قدرت طلبی بچه گانه خویش می کند باید هر طور شده کنترل شود مدیریت اختلافات و بحرانها گاهی ناگزیر از برخورد است حتی با افراد خودی یا کسانی که مانع اتحاد احزاب آذربایجانی هستند این برخورد لازم می شود.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home