Thursday, August 23, 2007



فاجعة خوجالي
-------------------------------------------------------------------------------
پرویز زارع شاهمرسی
-------------------------------------------------------------------------------
شهر خوجالي از ماه سپتامبر 1991 در محاصرة ارمنيان قرار داشت و مايحتاج عمومي مردم توسط هليكوپتر به شهر رسانده مي‌شد. با آغاز سال 1992حملات ارمنيان به شهر افزايش يافت. در جادّة آسفالتي كه از اراضي عسكران مي‏گذشت، خندقهاي بزرگ كنده و برخي اراضي را مين ‏گذاري كرده بودند. راه شوشا – خوجالي نيز به همين نحو مسدود شده بود. سيمهاي ارتباطي برق قطع و آب و گاز مصرفي مردم متناوباً مختل مي‏شد. از ماه نوامبر 1991 تمامي راههاي ارتباطي به خوجالي مسدوده شده و تنها از طريق هليكوپتر به مردم شهر كمك‏رساني مي‏شد. از ماه نوامبر 1991 تا ماه فورية 1992 به 7 هليكوپتري كه در مسير عسكران يا شوشا به خوجالي در پرواز بودند، تيراندازي شده بود.


از اواخر ژانوية 92/ اوايل بهمن 70 همزمان با سقوط هليكوپتري كه به مرگ 40 نفر انجاميد، پرواز هليكوپترها به خوجالي محدود شد. از اوايل فوريه/ اواسط بهمن در حالي كه نبردهاي پراكنده در مارداكرت و مارتوني ادامه داشت و خان‏كندي نيز كماكان تحت آتش توپخانه و موشك انداز قرار داشت، تمركز نيروهاي تازه نفس آذربايجاني در آغ‌دام آغاز شد. علاوه بر اين گزارشهايي از تمركز نيرو در مرزهاي شمالي قره ‏باغ و همچنين شوشا و مالي بيگلو[1] نيز واصل شد. يكي از جرايد اين تدارك نظامي آذربايجان را «… اقدامي در جهت كسب كنترل (منطقه) پيش از شروع مذاكرات صلح مسكو در ماه آتي …» تعبير كرد. حملات قوي آذربايجان در دو جبهة عسكران و مارداكرت (بويژه روستاي خرامورت) آغاز شد.

در حالي كه نبرد در اين جبهه ‏ها ادامه داشت. نيروهاي ارمني بر پاره‏اي از روستاهاي اطراف خان‏كندي كه محل تمركز قواي آذربايجان بود، يورش آوردند. نخست خايبالي‏كند و قوشچولار در شمال خان‏كندي در 10 فوريه / 21 بهمن سقوط كردند و فرداي آن روز نيز پس از يك هفته زد و خورد، روستاي مالي بيگلي (كه از لحاظ اشراف بر راه خان‏كندي اهميت اساسي داشت) به دست نيروهاي ارمني افتاد.[2] با رسيدن اين خبر به خوجالي، زنان و كودكان شهر رو به كوهها نهاده و به طرف روستاي گلابلي در آغ‌دام گريختند. ارمنيان نيز راه را بر آنان بسته و آنها را به گلوله بستند. تعدادي از آوارگان كه نجات يافته بودند، بعد از نيمه شب به گلابلي رسيدند. در همين زمان حملات نيروهاي ارمني به خوجالي آغاز شد. شهر در معرض سقوط قرار داشت. مقامات محلي به ويژه ائلمان محمدوف رئيس شوراي اجرايي خوجالي، تلاشهاي گسترده‌اي را براي شكستن محاصرة خوجالي انجام دادند ولي اين تلاشها به دليل عدم همكاري مسئولين دولتي و همچنين كارشكني اعضاي جبهة خلق، به شكست انجاميد. جبهة خلق آذربايجان كه براي رسيدن به قدرت و سرنگوني مطلبوف تلاش مي‏كرد، با اقدامات عمدي خود موجبات سقوط خوجالي را فراهم کردند.

آخرين هليكوپتر آذري روز 13 فوريه/ 24 بهمن وارد خوجالي شد. طي روزهاي بعد ائلمان محمدوف طي تماسهاي تلفني مكرر با آغ‌دام و باكو، درخواست كمك كرد. روز 17 فوريه براي بررسي وضعيت نظامي منطقه، جلسه‏اي در شهر آغ‌دام، مركز فرماندهي نيروهاي آذربايجان در قره‏باغ تشكيل شد. در اين جلسه به رغم درخواستهاي مكرر ائلمان محمدوف مبني بر لزوم شكستن محاصرة خوجالي، فهمين حاجيف (نمايندة شاهين موسایف رئيس قرارگاه مركزي وزارت دفاع آذربايجان كه براي به قدرت رسيدن جبهة خلق تلاش مي‌كرد) اجراي عمليات نظامي براي خارج كردن خوجالي از محاصره را ممنوع كرد. [3] همان شب خوجالي مورد اصابت موشكهاي ارمني قرار گرفت.[4]با تشديد حملات ارمنيان، در روز 24 فوريه/5 اسفند محمدوف به آغ‏دام اطلاع داد كه ارمنيان قصد دارند تلافي حادثة سومگائيت را در خوجالي درآورند. او درخواست كرد كه براي خروج زنان و كودكان از شهر، هليكوپتر فرستاده شود. اين درخواست نيز مانند درخواستهاي ديگر بي‏جواب ماند.

ساعت 30و20 دقيقه روز 25 فوريه / 6 اسفند تانك‌هاي ارمني در اطراف خوجالي ديده شدند. از شب هنگام نيروهاي ارمني كه از ياري نيروهاي هنگ مكانيزة 366 روسي بهره مي‏بردند، يورش به شهر را آغاز كردند. سرانجام در روز 26 فورية 1992/ 7 اسفند 1370 شهر خوجالي سقوط كرد. گروهي از مردم شهر موفق شدند از محاصرة ارمنيان درآمده و از راه كوهستان (تنگة عسكران) به طرف روستاي شللي در آغ‌دام بگريزند. راه آنان از نزديكي روستاي ارمني‌نشين نخجواني مي‌گذشت. در نتيجه پناهندگان غيرنظامي زير آتش نيروهاي نظامي قرار گرفتند و صدها آذربايجاني بي‏پناه كشته شدند. گلوله‌هايي كه از پشت به بدن و پاهاي اين افراد اصابت كرده بود، نمايانگر اين بود كه آنان در حال فرار گلوله باران شده‏اند.

كشتار غيرنظاميان در خوجالي به قدري تكان دهنده بود كه به گفتة رودي پاتريك گزارشگر تلويزيون انگليس، اين قتل ‏عام را بايد از اسفناكترين رويدادهاي تاريخ بشر دانست. احمد مسرت خبرنگار شبكة 5 تلويزيون فرانسه نيز از كنده شدن پوست سر و بريده شدن انگشتان عده ‏اي از قربانيان گزارش داد. [5] در اين حادثه 631 نفر آذربایجانی از جمله 63 کودک و 106 زن به طرز فجیعی کشته شدند. 487 نفر نقص عضو شدند. 1275 نفر پیرمرد، پیرزن، کودک و زن به اسارت درآمده و وحشیانه مورد شکنجة ددمنشانه قرار گرفتند.[6]

——————————————————————————–

[1] . مالی بیگلو روستایی در 15 کیلومتری شمال شوشا و در 2 کیلومتری جادة آغ‏دام – شوشا است. حمیدامامقلی اوغلو قربانوف مالی بیگلو، خوانندة بزرگ آذربایجان و شاگرد مکتب موسیقی حاجی حوسو، در سال 1869 در این روستا متولد شد.

[2] . بيات،كاوه. بحران قراباغ. انتشارات پروين. تهران. 1372.. ص 94

[3] . ائلمان محمدوف مي‏گويد: «روز 10 فورية 92 در ديدار با داداش رضايف طرح ريختيم كه با عمليات نظامي بايد راهي به خوجالي گشوده شود. قرار بود اين عمليات دو سه روز بعد انجام شود ولي نشد. روز 11 فوريه در باكو با حسن حسنوف نخست وزير ديدار كرده و از وي خواستم رئيس‏جمهور را در جريان اوضاع بد خوجالي بگذارد ولي او گفت كه اين كار از عهده‏اش خارج است. به وسيلة تلفن با گرشاد ضربعليف معاون رئيس‏جمهور در كابينه تماس گرفته و پرسيدم كه چرا از گفتن حقيقت به رئيس جمهور مي‏ترسيد؟ او گفت كه رئيس‏جمهور كارهاي مهمتري دارد. وقتي صبح روز 27 فوريه به قرارگاه نظامي آغ‌دام وارد شدم، ديدم سربازان قرارگاه گريخته و در يكي از پايگاههاي شهر پنهان شده‏اند. به وسيلة تلفن قرارگاه با رئيس جمهور، رئيس پارلمان و نخست وزير تماس گرفتم ولي موفق به گفتگو با آنان نشدم.»

“Elaman mahammodov la danishig”. Garabag. Baku. 12 Februry 1992

2. Hoseinli sorkhai.”khojali fajeasinin gorunan ve gorunmaian guahkarlari birda ganla koklanan siasi oiunlar”. Azdlig. Baku. 26 Februry 1994.se4

[5] . ائلمان محمدوف در اين باره چنين مي‏گويد: «سربازان تحت فرمان من آخرين افرادي بودند كه از شهر خارج مي‏شدند. ما با جنگ و گريز تا عسكران آمديم. از آنجا به دنبال مردمي كه به طرف آغ‌دام مي‏گريختند، به راه افتاديم. نيرويمان تمام مي‏شد. شمار كشته‏شدگان بسيار بود. در تمام طول راه كشتگان بر زمين افتاده بودند. در بين آنها زن و كودك و پيران بسياري ديده مي‏شدند.» براي آگاهي دربارة ابعاد جنايات ارمنيان در خوجالي ن.ك:

-“Elaman mahammodov la danishig”. Garabag. Baku.24 Februry 1994.se.4

-“Elaman mahammodov la danishig”. Odlar yordy. Baku. No.5,6. 20 Februry 1993

- Allahverdiov, mobarez.” Khojali unudulsa”. Garabag. Baku. 24 Februry 1994. No.4

- Hoseinli sorkhai.”khianat yokhsa khojali fajeasini kolgada goimag jahdi”. Azadlig. Baku. 25 June 1992. Se 5

-“ khojali fajesinin duniaa aks sadasi”. Garabag. Baku. 8 April 1994. No.179. se1

-“Mali baili ve gushcholar kandinin eshgalindan iki il kechdi”. Zaman. Baku. 5 March 1994

[6] . برخی منابع آذربایجانی در آمار خود بیش از 1000 کشته، 2000 زخمی و مفقود و 2000 نفر اسیر ذکر کرده اند. ن.ک:

- دنیامالی، ولی. آیدین بالا. ترلان قولی و حسام الدین قرامانلی و یشار قربان اوغلو و احمد بیرودی اوغلو و خوشقدم حسن. العدوان الارمنی علی آذربیجان. ترجمه به عربی حکمت اکبر اوغلو. انتشارات علم . باکو. 1993 . ص 135

Labels:

1 Comments:

At October 19, 2007 at 3:55 PM , Blogger رضا دلاور said...

برادر به بیراهه می روی!
می دانی چرا؟
چون تاریخ را نگفته ای . تاریخ را آنجور که دوست داشتی گفته ای.
به عنوان کسی که فقط از این فجایع مطلع است، دلم می خواست بگویی در
sugmait
هم چه گذشته.
نگاهی به منابعت بینداز. منابع ارمنی لازم نیست ولی منابع غیر آذری را هم می شود پیدا کرد.
یک دست بودن منابعت نشان از عدم وجود بی طرفی است.
بیهوده تلاش هم نکن که من نه ارمنیم نه آذری فقط تاریخ را کمی می دانم همین

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home