Thursday, August 23, 2007



ماهیت فکری و اعتقادی پان ایرانیست ها
--------------------------------------------------------------------------------
واحید قاراباغلی
--------------------------------------------------------------------------------

ماهیت فکری و اعتقادی , ایدئولوژی و جهان بینی این طیف متکی بر ناسیونالیسم است, اما باید دانست که این ناسیونالیسم, به مثابه نیرویی سیاسی, در پایان سده نوزدهم و هم زمان با رشد و گسترش نفوذ و تمدن غرب در خاورمیانه به ایران راه یافت (1) و برای نخستین بار روشنفکران آن را باب کردند(2) و پس از آن کسانی آن را پذیرفتند که شدیدا" زیر نفوذ فرهنگ غرب بودند(3). در کتاب سیاست و سازمان حزب توده در این باره می خوانیم «...اصولا" در ایران پدیده ملت گرایی نیز به عنوان یک جریان اجتماعی بیگانه با فرهنگ سنتی جامعه توسط استعمار غرب و دستگاه فراماسونری طی انقلاب مشروطه و پس از ان به داخل جامعه تزریق شد و به پایگاه اجتماعی و فرهنگ تمدن امپریالیستی غرب مبدل گردید.»(4)

در ذات تفکر پان ایرانیسم ملت گرایی پارسی نهفته است, موضوعی که در آن تظاهر به برتر شمردن و والا دانستن همه خصائب و ویژگی های ملت خود و خوار داشتن و به سخره گرفتن و دشمن انگاشتن سایر ملل وجود دارد. ناگفته پیداست که این نوع تفکر خشم سایر ملل را بر می انگیزد و با رسالت واقعی بشر که خداوند بر دوش او نهاده هم خوانی ندارد از این رو از همان ابتدا مردود است.

ناسیونالیسم پان ایرانیست ها با عصبیت خاصی همراه است , آنها از ناسیونالیسمی دم می زنند که شکلی افراطی دارد, پان ایرانیست ها به اصطلاح نسبت به تیره و نژاد ایرانی بیش از حد حساسیت نشان می دهند و کلیه سیاست ها و عملکرد های خود را بر این اساس تنظیم کرده اند, و با تند روی و زیاده روی خاصی افکار راسیستی و نژادپرستی خود را بروز می دهند.

خلاصه کلام اینکه ناسیونالیسمی که پان ایرانیست ها مطرح کرده اند, جریان و الگویی بدلی و دست دوم از ملی گرایی است که هویت آن کاملا" تقلیدی است.(5)

از دیگر سو, بسیاری از طرح ها و ایده های آنان, انتزاعی و به دور مقتضیات و واقعیات تاریخی, زمانی و مکانی است, مثل باز پس گیری مناطق جدا شده از ایران زمین! و تکیه بر تاریخ قدیم. طرح این مسائل از سوی پان ایرانیست ها نه تنها تعجب و ناباوری نسل کنونی را بر می انگیزد بلکه در زمان مطرح شدن نیز مورد ریشخند مطبوعات و بسیاری از نویسندگان معاصر قرار گرفت.

همچنین بیش تر گفتار پان ایرانیست ها تداعی کننده سخنان ناسیونالیست های رمانتیک دوره مشروطیت و پس از آن است که در تحلیل ایرانیت ناب به جهدهای بی حاصل و بی ثمر دست یازیدند و سرانجام سرخورده از آرمان های دست نایافتنی در خویش فرو رفتند.

ناسیونالیست هایی که به مفاخر قومی می نازد و سودای تجدید عظمت دیرین را در سر می پرورانند سوداگرانی بیش نیستند. به گفته صاحب کتاب ناسیونالیسم و انقلاب: « در این بازار دل و جان و حتی جسم ایشان را می خرند و می فروشند آنها هم رویا می بافند و رجز می خوانند و « من» « من» می کنند و در غفلت غرق می شوند, اصلا" رویای گذشته مجال نمی دهد که ببینند الان در چه حالند و چه باید بکنند.»(6) در واقع, پای این ناسیونالیسم بر زمین نیست و در هوا معلق است و اتباع آن بر خلاف ادعاها و تظاهرات مبارزه با استعمار, بهترین طعمه های قدرت های استعماری هستند و بازیچه قدرتها قرار می گیرند و اشخاص آن به نام وطن اهواء خود را پیش می برند(7) و رجز خوانی های آنها نوعی تخدیر و حالت نمایشی بیش نیست.

اصلا" وقتی ناسیونالیسم توجه اصلی خود را به سمت مفاخرت قومی بکند منحط ترین صورت خود را در حقیقت به ظهور رسانده و این ناسیونالیسم عین « فلاکت و بدبختی» (8) است.

جریان پان ایرانیستی دارای شاخص هایی نیز بوده است. این حزب ابتدا به جریان ملی گرایی لائیک پیوست ولی پس از چندی به دلایلی از آن جدا شد و خود به سبب تناقضات درونی دچار انشعاب گردید و سپس به دربار پیوست و مدل جدیدی از ملی گرایی یعنی «ملی گرایی درباری» را پدید آورد و بی سبب نبود که نتوانست پایگاهی مردمی و متناسب با ادعاهای خود پیدا کند, اقلیتی که موفق شده بود دور خود جمع کند, بیش تر, بزن بهادرهای اقشار پایین و گروهی از افراد طبق متوسط (9) و به ویژه روشنفکر بودند.

محور قابل طرح دیگری که در تفکرات پان ایرانیست ها خیلی برجسته می نماید اظهار علاقه به آب و خاک و دیار و وطن است که آن را وطن پرستی می خوانند و حاضر تنزل در این مقال نیستند. این یک واقعیت تاریخی است که ایران موطن مشترک ملل مختلف می باشد, واین وطن تنها آب و خاک نیست بلکه فضایی است که مردم در آن سیر می کنند(10)

مسئله دیگری که غالب نویسندگان درباره پان ایرانیست ها مطرح کرده اند و برخی تشریفات حزبی آنها نیز بیانگر آن است, گرایش پان ایرانیست ها به فاشیسم, نازیسم و امثال آن است. نگارنده بر این باور است که وقتی روح خودکامگی بر تفکر و جریانی حکم فرما باشد آن جریان فکری به نظام های فاشیستی و نازیستی تمایل خواهد شد, تمایلی که آشکارا در حزب پان ایرانیست هویداست اما مسئولان حزب آگاهانه ان را انکار می کنند.

در واقع آنها به ایده های ناسیونالیستی و نژادپرستانه چون اصالت نژادی معتقد هستند و نژاد «آریایی» را نژادی خالص و با خون پاک می پندارند و نهایتا" ناسیونالیسم مبتنی بر تنوع قومی را نادیده می گیرند.

منبع: حزب پان ایرانیست – علی اکبر رزمجو-مرکز اسناد انقلاب اسلامی-چاپ اول 1378

ذبیح.سپهر: ایران در دوره دکتر مصدق, ترجمه محمد رفیعی مهر آبادی, انتشارات عطایی, چاپ دوم, تهران, 1370, صص27 و 26

کاتم. ریچارد:ناسیونالیسم در ایران, ص 40

همان, ص 20

موسسه مطالعات و پژوهشهای اسلامی, سیاست و سازمان حزب توده ایران از آغاز تا فروپاشی, تهران, 1370, جلد اول, ص 295

روزنامه ابرار, یکشنبه 9, مهر, 1374, ص8

داوری.رضا:ناسیونالیسم و انقلاب, ص53

همان,ص67

همان, صص 23 و 32

کدی آر. نیکی: ریشه های انقلاب ایران, ترجمه عبدالرحیم گواهی, انتشارات قلم, تهران, 1369, ص 181

داوری, رضا: ناسیونالیسم و انقلاب, ص 64

www.vahidqarabagli.blogfa.com


Labels:

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home