Thursday, August 23, 2007



صدای فروپاشی کاخهای آپارتایدی فارس به گوش می رسد
-------------------------------------------------------------------------------
واحید قاراباغلی
-------------------------------------------------------------------------------

سیاست نژاد پرستی و شوونیستی فارس دنباله رو سیاست رضاخانی که با استفاده از دستگاههای تبلیغاتی خود با سیاستی ضد فرهنگی از چندین جناح موجودیت، غنا و تاریخ تورکان آذربایجان را مورد یورش قرار داده است.آنها با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی خویش 80 سال است که زبان، ادبیات، گذشته، تاریخ و اصلا” وجود تورک را چنان تحقیر کرده اند که حتی ما نیز خودمان را مسخره کردیم، و در مقابل خودشان را آنقدر خودشان را برتر و بالاتر نشان می دهند تا به ما باورانند تا ادای آنها را در بیاوریم ، یعنی همان سیاست ائلیناسیون ….

روزنامه ایران در شماره 3469 مورخه 21 اردیبهشت 1385 در ویزه نامه (روز جمعه) در مقاله ای (همراه با کاریکاتور) با عنوان “چه کنیم سوسکها سوسکمان نکنند؟” توهینی بسیار غیر انسانی، محقر و در خور شان شوونیسم فارس را بر ملت تورک آذربایجان نموده است، در این مقاله افکاری که جهت پیشبرد سیاستهای شوونیستی تربیت شده اند این بار با ابتکار جدید خود ، سوسک موذی را تورک معرفی کرده اند و خواستار از بین بردن آنها (تورکها) شده اند. این چنین است افکار شوونیستی افرادی که شب و روز در تلاشند تا با روشهای مختلف از جمله تحقیر و توهین به هویت و فرهنگ ملت شرافتمند تورک آذربایجان غرور و اعتماد به نفس ملی این این ملت آگاه را از بین برده و سیاستهای شوونیستی و استعماری خود که همانا از بین بردن فرهنگ، زبان و همچنین چپاول منابع زیر زمینی و رو زمینی آذربایجان را شدت بخشیده و در نهایت سیاست سرزمین سوخته را کاملتر کنند.

آری تحقیر و اهانت به تورکان در ایران چیز تازه ای نیست بلکه ریشه 80 ساله ای دارد از زمانی که حکومت شوونیستی پهلوی بر سر کار آمد از بدو به قدرت رسیدن نغمه برتریت طلبی قومی خاص و من درآوردی آریایی را که بر پایه اسلام ستیزی و تورک ستیزی بود سر می داد و دشمنی با اقوام غیر فارس بخصوص آذربایجان و تورکها را از همان اول در سر لوحه کار خویش قرار داد.

تحقیرها و تمسخرهای آپارتایدی فارس به قدری ضد اخلاقی و ضد فرهنگی بود که حتی شهریار ملک سخن را وادار ساخت تا شعر معروف ” الا تهرانیا انصاف … تویی یا من ” را بسراید.

متاسفانه سیاستهای ضد فرهنگی و پان فارسیستی حکومت پهلوی بعد از انقلاب اسلامی نیز توسط پسمانده های رزیم قبلی دنبال می شود.
مگر 10-12 سال پیش سوالات توهین آمیزی که از طرف صداوسیما در دانشگاهها و… پخش شد را بیاد ندارید؟ که تورکها را به بی شرمانه ترین نوع تحقیر کرده بودند. ما می دانیم که این گونه رفتارها بدون علت نیست، بلکه در پشت این فتنه ها، شوونیستهای فارس قرار دارند که هنوز هم با رویاهای رضاخانی زندگی می کنند،(” زبان واحد، ملت واحد “) در نظر آنها ایران همان فارس و فارسها صاحبان اصلی ایران هستند!! آنها اقوام غیر فارس را با القابی تحقیر آمیز چون مهاجم، وحشی، و…قبول دارند، از نظر این کوته بینها اقوام غیر فارس نمی توانند حقوق مساوی با فارس زبانها داشته باشند، حال اینکه تورکان آذربایجان نه مهمان و نه دست نشانده هستند بلکه اگر ایرانی وجود داشته باشد صاحبان اصلی آن تورکها هستند و مستاجران کسانی نیستند جز فارسهای افغان مهاجم….

اگر منصفانه به تاریخ ایران (آن هم واقعی نه قصه و رمانش) نگاه کنیم خواهیم دید صاحبان اصلی ایران چه کسانی هستند آنهایی که برای خود قهرمانان افسانه ای و دروغین می سازند این را بدانند که دیگر زمان کوروش کبیر!!- داریوش گذشته است الان ملتهای ایرانی بیدار هستند ، الان دیگر فرزندان آذربایجان تاریخ واقعی خویش را از تاریخ دروغین شما می تواند جدا سازد دیگر زمان آن بسر آمده که دستگاههای تاریخ سازی یهود و انگلیس برای شما تاریخ سازی کند و ما هم رمان تاریخ شما را بخوانیم و باور کنیم ، ما الان مجبوریم بخوانیم اما باور نخواهیم کرد ، الان دیگر قهرمانان دروغین و افسانه ای شما برای جوانان آذربایجانی شناخته شده هستند، دیگر تفکرات آریایی شما برای آذربایجانیها خنده دار است.دیگر آن سالها گذشت که انواع اهانت ها و توهین ها بر ما روا می داشتید، بر ما عادت شده بود و ساکت نشستن نه عادت بلکه طبیعت شده بود .اما حالا سالهاست که ملت آذربایجان در مناشبت های مختلف، در حفظ هویت خویش تلاش می کند، از جمله برنامه ها و مراسمات شعر در دانشگاهها، تجمع عظیم ومیلیونی در قلعه جمهور ( قلعه بابک)، انتشار هفته نامه ها ، مجلات،نشریات دانشجویی و… که با صدای بلند حرف های نا گفته چند ساله خویش را گفته و بار دیگر این حرف را اثبات کرد که آذربایجانی دیگر از این به بعد این نوع تحقیر ها را قبول نخواهد کرد.

خودآگاهی مات آذربایجان بر دشمنان آذربایجان ثابت کرد که دیگر نمی توان ملتی را در زیر اثناع تحقیرها و توهین ها سرکوب، زبان و فرهنگ اش را به سوی آسیمیلاسیون سوق داد، تا به خیال خود ملتی یک دست در زیر لوای فرهنگ و زبان فارسی فراهم سازند و با قوم کشی و امحای فرهنگ های دیگر ملل در ایران به نفع یک قوم خاص به صحنه گردانی بپردازند.

اعتراضات اخیر آذربایجان این را نشان داد که دیگر زمان تحقیر گذشته است، اینبار خروش مردم آذربایجان چنان ولوله ای ایجاد کرد که صدایش لرزه بر اندام دشمنان این ملت انداخت که ما مردم آذربایجان شایسته تحقیر و توهین نیستیم، هر کسی به این ملت بزرگ با چشم حقارت نگاه کند بی گمان خودش تحقیر شده و پست خواهد شد.

مردم آذربایجان را می توان به دیگ سنگی تشبیه کرد از آن جهت که دیگ سنگی دیر گرم می شود و وقتی گرم شد، دیرتر سرد می شود، رفتار عمومی مردم آذربایجان در طول تاریخ و مخصوصا” تاریخ معاصر چنین برداشتی را به ما القا کرده است که مردم آذربایجان وقتی داغ شد و به هیجان آمد و به جوش و خروش آمد هیجاناتش خیلی سخت فرو کش می کند.مقاومت این مردم در انقلاب مشروطیت، قیام خیابانی، جریان فرقه دموکرات آذربایجان و انقلاب اسلامی ایران دلیل گویایی بر این ادعاست.

تظاهرات اخیر مردم آذربایجان بر علیه، چاپ کاریکاتور و مطالب اهانت آمیز در روزنامه ایران علیه مردم آذربایجان کاری که در صد سال اخیر صدها بار اتفاق افتاده و دل این مردم را به درد آورده است و در اغلب موارد بی پاسخ مانده بود، توهینهایی که “مستوفی استاندار آذربایجان” روا داشته ، اگر چه از جانب بزرگترین مقام رسمی استان بود ، ولی هرگز پاسخ شایسته ای نشنید. توهینهایی که نشریات زمان طاغوت و شوونیست های آن دوره به طور روزانه به مردم آذربایجان روا می داشتند و بعد از انقلاب اسلامی هم به طرقی مختلفی به راحتی ملت بزرگ آذربایجان را تحقیر ها روا می دارند که شاهد آن هستیم. هر کدام در دل این مردم به دملی چرکین تبدیل شده و بالاخره لازم بود که این توهینها پاسخ محکم بشنود و اینبار شنیدند و درس عبرتی بر همه آنهایی که با توهین و اهانت به دیگران خود شیرینی می کردند و مجلس گردان می شدند..

حرف آخر :

دین مبین اسلام در مورد زبان و قومیت سخنها دارد که در قرآن به صراحت از تنوع نزاد و زبان سخن به میان آمده است و خداوند در تنوع آنها بر خود می بالد. عجیب است طرفداران این کتاب مقدس بر علیه ملتی یا قومی و زبانی که حق و حقوقش را می خواهد صف آرایی کند و در خدمت نزاد پرستان که خداوند را هم با کارهایشان قبول ندارند و شوونیست بودن را مکتب خود قرار داده اند قرار بگیرند، چطور طرفداران کتابی که در باره عدالت، برابری، برادری و انسانیت حرف می زد دست در دست شوونیستها می گذارد تا ملتی، تا هویتی ، تا نشانی از خداوند را محو سازد و مسلمانانی را تحقیر کنند این گون می خواهید دین اسلام را به دنیا برسانید، هیچ قدرتی هر چقدر هم نیرومند باشد نمی تواند نا حقی را بر حقی تحمیل کند.
زمانی که من انسان مسلمان شیعه آذربایجانی نمی توانم از حقوق و حق انسانیم که پایمال و ضایع شده است دفاع کنم و اگر حرفی بزنم به تجزیه طلب بودن و پان و خیلی چرت و پرت های دیگر متهم می شوم ، منی که ایران و ایرانی هر چه دارد از غیرت آذربایجانی دارد. سرکوب تظاهرات اخیر ملت آذربایجان با مارک زدن هایی چون ” عوامل بیگانه “، ” پان تورکیست”، “تفرقه افکن” و … گویای همه مطالب می باشد. جوانانی که برای اعتراض به 80 سال تبعیض و آپارتاید به خیابانها آمده بودند به اشکال وحشیانه ای دستگیر، شکنجه و…. مواجه شدند ، جوانانی که تنها گناه آنها تورک بودنشان است

به هر حال شوونیسم فارس باید بداند که آذربایجان به ظاهر خاموش، آتشیست زیر خاکستر و در شرف تبدیل شدن به آتشفشان سهمگینی که با فورانی عظیم کاخهای نزاد پرستان فارس و مزدوران خائن به ملت (تورک) را در هم خواهد کوبید.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home