Sunday, February 18, 2007



در حمايت و لزوم پيوستن ايران به "اتحاديه كشورهاي عرب" و "مجمع تركي همكاري و توسعه"
-------------------------------------------------------------------------------
علي دده بيگلو
-------------------------------------------------------------------------------
پس از آنكه سبحاني مديركل خاورميانه عربي و شمال آفريقاي وزرات امورخارجه ايران در سفر به مصر درخواست عضويت ايران در اتحاديه عرب به‌‏عنوان عضو ناظر را ارائه كرد چند تن از صاحبنظران و سياستمدران فارس (آقايان هرميداس باوند٫ ابراهيم يزدي و پيروز مجتهدزاده) به اظهار نظر و انتقاد در اين باره پرداخته اند. هرچند هر سه اين منتقدين در نظرات خود٫ به شرحي كه در زير ميآيد٫ از پيشگوئي هاي عجولانه و تمايلات و احساسات قوميتگرايي فارسي فارغ نبوده اند٫ در بيانات و ارزيابيهاي آقاي پيروز مجتهدزاده آشكارا موضع قوميتگرايي افراطي فارسي٫ سائقه هاي شديد نژادمحورانه٫ باستانگرايي-كوروشيسم و عصبيت پرخاشگرايانه ضدعربي و ضدتركي غليظ به چشم ميخورد. از سوي ديگر دكتر صادق زيباكلام, استاد دانشگاه تهران و كارشناس مسائل استراتژيك اين اقدام را از چند منظر قابل تحسين دانسته است. در اين نوشته من ضمن تاييد عمومي ارزيابي دكتر صادق زيباكلام٫ نه تنها از ضرورت پيوستن ايران به "اتحاديه كشورهاي عرب" بلكه از لزوم پيوستن عاجل ايران به "مجمع تركي همكاري و توسعه" دفاع نموده ام. قبل از آن نخست به منظور آشنايي با موضع طيفهاي گوناگون جريان قوميت گرايي فارسي در اين مورد نظرات سه صاحبنظر مذكور را نقل ميكنم:

دكتر داوود هرميداس باوند ميگويد كه اتحاديه‌‏ عرب تا به حال فاقد كارآيي بوده است. وي تصميمات اين اتحاديه را بدون توجه به واقعيات و بر اساس پندارهاي قبيله‌‏اي دانسته و پيشگويي كرده است كه عضويت ايران به‌‏عنوان ناظر هيچ تأثيري در اين تصميمات نخواهد داشت و نمي‌‏تواند منافع خاصي براي ما به همراه داشته باشد. او رد اين پيشنهاد كه به گمانش هيچ مبناي منطقي ندارد از سوي اتحاديه‌‏عرب را، به‌‏عنوان يك امتياز منفي براي كشوري مهم و تاريخي مانند ايران تلقي نموده است.

ابراهيم يزدي ‌از نهضت آزادي و وزير امورخارجه دولت‌‏ موقت با بيان اينكه رد درخواست ايران از سوي اتحاديه‌‏عرب، موجب سرافكندگي براي ديپلماسي كشور است، گفته است: به‌‏ هيچ‌ ‏وجه نمي‌‏توان تصميم ايران مبني بر پيوستن به اتحاديه‌‏ عرب به عنوان عضو ناظر را، در راستاي منافع‌‏ ملي و موقعيت استراتژيك در منطقه ارزيابي كرد و افزوده است كه هيچ توجيه منطقي و عقلاني براي چنين درخواستي از سوي ايران وجود ندارد. وي نيز پيشگويي نموده است كه حضور ما در اتحاديه ‌‏عرب حتي به‌‏عنوان ناظر نمي‌تواند باعث نقض تصميم‌‏گيري‌‏هاي گذشته در مورد سياست‌‏هاي اين اتحاديه در منطقه شود و يا كمترين كمكي به حل اختلافات ايران با امارات بر سر جزاير سه‌‏گانه ايراني بكند. (اظهارات فوق همچنين با توجه به نزديك شدن روزافزون جريان سياسي موسوم به ملي مذهبي به جريان قوميتگرايي افراطي فارسي نيز قابل تامل اند).

پيروز مجتهدزاده مديرعامل مؤسسه مطالعات استراتژيك يوروسويك لندن كه عموما مواضع بسيار غيردوستانه اي نسبت به ملل و كشورهاي عربي و تركي و همچنين اقوام ترك و عرب ايراني دارد٫ در اين باره از جمله ميگويد (به اختصار): "مليت عربي، هويت عربي، شخصيت ملي عربي بسيار عالي است؛ مباركشان باشد٫ به ما چه ربطي دارد؟ ما كه عرب نيستيم. تصميم‌‏گيري‌‏هاي اتحاديه ‌‏عرب براي حفظ هويت و شخصيت واستقلال ملت‌‏ها و كشورهاي عرب است و هيچ ربطي به ما ندارد. اتحاديه ‌‏عرب تشكيلاتي است كه مديريتش هويت عربي و اساس موجوديتش بر اساس ناسيوناليسم و پان عربيسم از نوع ناصري و صدام حسيني است و براي اعتلا بخشيدن به شخصيت و هويت عربي٫ ضديت با ايران و بر اساس پان ‌‏عربيسم به وجود آمده است. اساسا دشمني با هويتها و مليتهاي غيرعربي و خصوصا هويت ايراني دارد و عضويت در آن نشان از عربي بودن آن ملت دارد. چرا بايد شخصيت و هويت و مليت خود را لگدمال كنيم و عضو تشكيلاتي شويم كه مربوط به ملل عرب مي‌‏شود و در آنجا هويت و مليت و شخصيت ملي مستقل خود را با علامت سؤال مواجه كنيم. آن اتحاديه اساس كارش تنها دشمني با هويت ملي ديگران است از جمله هويت ملي ايراني".

وي ميافزايد: "تصميم گيران وزارت خارجه ما به كلي از مرحله پرت هستند. وزارت خارجه سرخود چنين تقاضايي كرده است و با اين كار هويت چند هزار ساله يك ملت را خدشه دار نموده است. يك چنين تقاضايي كه براي همكاري مايه گذاشتن از هويت ملي مطرح شود مطلقا بيجاست. چطور است اصلا اسم خودمان را بگذاريم رئيس كل عربها؟. ورود به آن اتحاديه مساوي است با نابودي هويت ملي و استقلال و شخصيت ملي و زير پا گذاردن و ناديده گرفتن 1400 سال مبارزه ملت ايران براي ايراني بودن و عرب نشدن. رهبران عرب يكسره با ايران و ايراني بودن و هر آنچه مربوط به ايراني حتي به كلمه فارس مربوط مي‌‏شود دشمني ‌‏ورزيده اند؛ ايران چند هزار سال هويت و شخصيت مستقل دارد، ايران افتخار دارد كه مسلمان است ولي خيلي بهتر از عرب توانست به اسلام خدمت كند. در قصص قرآن آمده است كه بابل محل كفر و مبارزه ضدخدا بوده است و كورش كه پيامبر خدا در دين يهودي و دين مسيحي قلمداد شده است و در قرآن ذوالقرنين آمده است و آن بساط كفر ضدخدايي را برداشت. به كورش فحاشي مي‌‏كنند٫ اين انگيزه از همان جا مي‌‏آيد....."

پيروز مجتهدزاده به مسئله عضويت تركيه در اتحاديه اروپا نيز از همان چهارچوب قوميتگرايانه افراطي فارسي پرداخته است: "تركيه مي‌‏خواهد وارد اتحاديه اروپا شود و مي‌‏خواهد بگويد هويت و ملتيش اروپايي است، ولي ما مي‌‏گوييم كه اين ملت ملتي است كه هويت درستي ندارد. اگر هويت درستي داشته باشد، پايبند هويت خودش مي‌‏بود".


در لزوم پيوستن ايران به "اتحاديه كشورهاي عربي"(League of Arab States)

"اتحاديه عرب" (جامعه الدول العربيه) در سال 1945 بوجود آمد. هدف اوليه تاسيس اين اتحاديه دفاع از وحدت عربي و آزادسازي سرزمين هاي اشغالي اعراب بود. اما اكنون اين مجموعه در راه تغييرات ساختاري بنيادي بر اساس منافع سياسي و مشترك منطقه اي است. تعداد كنوني اعضاي آن 22 كشور است (اردن٫ امارات٫ بحرين٫ تونس٫ الجزيره٫ جيبوتي٫ عربستان سعودي٫ سودان٫ سوريه٫ سومالي٫ عراق٫ عمان٫ فلسطين٫ قطر٫ كومور٫ كويت٫ لبنان٫ ليبي٫ مصر٫ مراكش٫ موريتامي و يمن).

همسايگان جنوبي و غربي ايران را كشورهاي با جمعيت عمدتا عرب تشكيل مي دهند. (عراق با مرز خاكي٫ كويت٫ عربستان٫ قطر٫ امارات متحده٫ عمان, بحرين با مرز آبي) پيوندها و درهم تنيدگي ژرف و ديرينه ي سياسي٫ فرهنگي٫ اعتقادي و تباري ميان مليتهاي مختلف ساكن در ايران و اعراب بخشي از تاريخ٫ هويت و تمدن اسلامي مليتهاي ايران است. از آن جمله است دين اسلام٫ خط عربي٫ وجود 60%-80% لغات عربي در زبان فارسي و نقش تعيين كننده و غيرقابل انكار تبار عرب در تشكل تباري قوم فارس امروزي در ايران. بخش قابل توجهي از هموطنان فارس زبان امروزي ايران به واقع گروههاي مهاجر و يا بوميعرب (تبار) اند كه به مرور زمان داوطلبانه (در قرون گذشته) و يا به اجبار (در قرن بيستم) زبان فارسي را اختيار نموده اند.

درصد مهمي (بين 7% الي 8%) از جمعيت ايران را هموطنان و شهروندان عرب تشكيل ميدهند. اعراب ايران متشكل از عربهاي استان خوزستان و مناطق عرب نشين چسبيده به خوزستان٫ عربهاي جزاير و بنادر خليج فارس و بيش از پانصد هزار نفر عربهاي استان فارس٫ خراسان٫ كرمان٫ يزد٫ بلوچستان و جنگ زده هاي خوزستاني مقيم كرج، تهران، اصفهان، مشهد و ديگر مناطق ايران ميباشند.

جمعيت عرب ايران به تنهايي از جمعيت عرب بسياري از كشورهاي عضو اتحاديه عرب بيشتر است. و از اين منظر ايران شايستگي عضويت نه تنها به عنوان ناظر بلكه حتي به عنوان عضو اصلي اتحاديه كشورهاي عرب را نيز داراست.

در عرصه همكاري‌‏هاي اقتصادي و تجاري ايران با كشورهاي عربي در حوزه خليج فارس و شمال آفريقا ,‌‏ اين اتحاديه دريچه اي به روي بازار نواحي مذكور خواهد بود.

در سالهاي اخير به موازات بحث هاي بسيار جدي در ميان روشنفكران و سياسيون جهان عرب در باره توسعه سياسي و روند دمكراسي منطقه اي تغييرات گوناگوني در ساختار اتحاديه عرب از جمله گنجاندن حقوق بشر و گسترش دموكراسي بعنوان بخشي از فعاليتهاي اين اتحاديه نيز در حال انجام است. اكنون به خوبي دانسته شده است كه بدون تعريف و تلقي منطقه اي از روند دمكراسي در خاورميانه، گذر به دمكراسي در كشورهاي منطقه به طور منفرد غيرقابل تصور است. شواهد نشان ميدهد كه موضوع دموكراسي در تعاريف جديد اتحاديه عرب هم بدرستي به شكل روند و مقوله اي منطقه اي تثبيت و تعريف خواهد شد. ايران به عنوان كشوري خاورميانه اي نميتواند بيش از اين خود را از روند دمكراتيزاسيون منطقه تجريد نمايد.

از دگرگوني ها و تغييرات مثبت در حال انجام در ساختار و بنيان اتحاديه عرب يكي نيز حركت به سوي اساس قرار دادن منافع متقابل و همكاري منطقه اي در قبول عضويتهاي جديد و كمرنگتر و بياعتبار شدن مقولات گذشته مانند هويت ملي و منشا نژادي است. بنا به گفته عمرو موسي دبيركل اتحاديه عرب در ماه‌‏هاي اخير علاوه بر ايران درخواست‌‏هاي مشابهي از سوي كشورهاي اتيوپي، اريتره٫ تركيه و حتي از آمريكاي لاتين براي پيوستن به اتحاديه‌‏ عرب به‌‏ عنوان عضو ناظر دريافت شده است. در چنين شرايطي عضويت ايران در همسايگي با كشورهاي عربي٫ با وجود جمعيت بزرگ ايرانيان عرب٫ مسئله تروريسم اسلامي و ديگر مسائل (بند 8) در اتحاديه عرب امري بسيار معقول و منطقي جلوه ميكند.

عضويت در اتحاديه عرب امكان تشريك مساعي٫ گشودن باب ديالوگ و تفاهم٫ تاثير و تعديل در سياستگذاريهايي مانند مسئله فلسطين و اسرائيل٫ امنيت خليج فارس٫ مشكلات موجود ايران با مصر و عربستان ,‌‏ آينده عراق٫ مسئله جزاير سه گانه عربي٫ تروريسم اسلامي و ... را فراهم خواهد ساخت. بدون ايجاد روابط مستحكم٫ دمكراتيك و با احترام متقابل با مصر و عربستان ايجاد روابط مستحكم با دنياي عربي فوق العاده دشوار است.


در لزوم پيوستن ايران به "مجمع تركي توسعه و همكاري"(TİKA) و "سازمان همكاري اقتصادي درياي سياه" (BSEC) ويا KEİ))

"مجمع تركي توسعه و همكاري" Türk İşbirliği ve Kalkınma İdaresi Başkanlığı در سال 1992 بوجود آمد. هدف شكل گيري اين اتحاديه گسترش و توسعه تعاون و همكاري منطقه اي بين كشورهاي تركزبان٫ كشورهاي همسايه تركيه و ديگر كشورها در همه زمينه هاي اقتصادي٫ تجاري٫ اداري٫ تكنولوژيك و آموزشي بوده است. تعداد اعضاي آن در حال حاضر 18 كشور مركب از كشورهاي شبه جزيره بالكان٫ قفقاز و آسياي ميانه است (تركيه٫ آذربايجان٫ قزاقستان٫ ازبكستان٫ تركمنستان٫ قيرقيزستان٫ قبرس شمالي٫ گرجستان٫ بلغارستان٫ اوكرايني٫ روسيه٫ روماني٫ مقدونيه٫ مولداوي٫ آلباني٫ بوسني هرزگوين٫ مغولستان٫ تاجيكستان) "سازمان همكاري اقتصادي درياي سياه" BSEC - Black Sea Economics Cooperation - Karadeniz Ekonomik İşbirliği Örgütü نيز تشكيلاتي است مشابه كه در همان سال تاسيس شده و داراي 20 عضو است. (اعضاي آن: تركيه٫ آلباني٫ بلغارستان٫ رماني٫ مولداوي٫ يونان٫ آذربايجان٫ گرجستان٫ ارمنستان٫ روسيه٫ اوكرايني. اعضا ناظر: اتريش٫ ايتاليا٫ آلمان٫ فرانسه٫ اسرائيل٫ مصر٫ تونس٫ لهستان٫ و سلواكي)

همسايگان شمالي ايران را كشورهايي با جمعيت عمدتا ترك تشكيل ميدهند (تركيه٫ آذربايجان٫ تركمنستان با مرز خاكي٫ قزاقستان با مرز آبي).

پيوندها و در هم تنيدگي ژرف و ديرينه سياسي٫ فرهنگي٫ اعتقادي و تباري ميان مليتهاي مختلف ساكن در ايران و تركها٫ بخشي از تاريخ٫ هويت و تمدن خاورميانه اسلامي و مليتهاي ايران است. از آن جمله است مذهب تشيع (كه توسط تركهاي آسياي صغير مذهب حاكم ايران و از جمله قوم فارس شده است)٫ وجود هزاران لغت تركي در زبان فارسي٫ نقش تعيين كننده ترك ها در تشكل تباري و هويتي قوم موسوم به فارس در ايران. بخش قابل توجهي (30%-40%) از هموطنان فارس زبان امروزي ايران به واقع ترك تباراني هستند كه به مرور زمان داوطلبانه (در قرون گذشته) و يا به اجبار (در قرن بيستم) زبان فارسي را اختيار نموده اند. علاوه بر آن ايران به عنوان كشوري كه بيش از هزار سال تحت حاكميت خاندانها٫ ارتشها و سلسله هاي تركي بوده٫ عملا در دوره مذكور نقشي محوري در تاريخ و دنياي تركي داشته است. عضويت ايران در مجمع كشورهاي تركي بازگشت به هويت اصيل و ايفاي دوباره اين نقش تاريخي پس از غيبتي صدساله خواهد بود.

مليت ترك يكي از دو مليت عمده ايران است. بخش بسيار قابل توجهي از جمعيت ايران (در منابع مختلف بين 50%- 25%) را هموطنان و شهروندان ترك تشكيل ميدهند. گروههاي منسوب به اين مليت علاوه بر تركهاي استانهاي آذربايجاني شمال غرب كشور (آذربايجان شرقي٫ آذربايجان غربي٫ زنجان٫ همدان٫ اردبيل٫ قزوين و مناطق ترك نشين چسيبده به اين استانها در استانهاي مركزي٫ قم٫ كردستان٫ كرمانشاهان٫ گيلان٫ تهران) شامل ميليونها تن ترك ساكن در استانهاي خراسان٫ فارس٫ اصفهان٫ كرمان٫ سمنان٫ مازندران٫ خوزستان٫ لرستان٫ چهارمحال كهگيلويه٫ بوشهر و.... ميباشند. همچنين تركمنها در استانهاي گلستان٫ خراسان و مازندران٫ و خلجها٫ قزاقها٫ اويغورها و ازبك ها از ديگر گروههاي تركي ساكن ايران ميباشند.

جمعيت ترك ايران به جز تركيه٫ بيش از جمعيت ترك همه كشورهاي عضو مجمع كشورهاي تركي است (ايران به لحاظ نفوس دومين كشور ترك زبان جهان است). از اين زوايه ايران شايستگي آن را دارد كه نه تنها به عنوان ناظر بلكه به عنوان عضو اصلي كشورهاي تركي به عضويت "مجمع تركي همكاري و توسعه" در آيد.

توسعه اقتصادي همانند روند دمكراسي مسئله اي منطقه اي است. به لحاظ همكاري‌‏هاي اقتصادي٫ مجمع تركي همكاري و توسعه و مشخصا كشورهاي تركيه٫ آذربايجان و تركمنستان و ديگر كشورهاي تركي در اروآسيا,‌ دريچه اي به روي بازار اورآسيا٫ آسياي ميانه٫ قفقاز و اروپاي جنوب شرقي خواهند بود. در واقع اين دو سازمان از معدود امكانات واقعي ايران براي پيوستن به اتحاديه ها و سازمانهاي اروپايي نيز بشمار ميروند.

مجمع تركي همكاري و توسعه و سازمان همكاري اقتصادي درياي سياه تشكيلاتي بر مباني نژادي و هويت ملي نيستند. مجمع تركي همكاري و توسعه٫ اتحاديه اي منطقه اي مركب از سه دسته كشورهاي ترك زبان (تركيه٫ آذربايجان٫ قزاقستان٫ ازبكستان٫ تركمنستان٫ قيرقيزستان٫ قبرس شمالي)٫ كشورهاي همسايه تركيه (گرجستان٫ بلغارستان٫ اوكرايني٫ روسيه) و ديگر كشورها (روماني٫ مقدونيه٫ مولداوي٫ آلباني٫ بوسني هرزگوين٫ مغولستان٫ تاجيكستان) است. در "سازمان همكاري اقتصادي درياي سياه"٫ اكثر كشورهاي عضو را كشورهاي غيرترك مانند يونان و ارمنستان تشكيل ميدهند. عضويت ايران در اين دو مجمع و سازمان به عنوان كشوري با جمعيت عمدتا ترك٫ در همسايگي تركيه و ديگر كشورهاي تركي و نيز پاره اي مسائل سياسي ديگر (بند 8) امري بسيار معقول٫ فوق العاده منطقي و مطابق بر منافع دراز مدت ملي است.

فعاليت و اهداف تاسيس "مجمع تركي همكاري و توسعه" شامل گسترش همه نوع همكاري و تعاون در عرصه هاي اقتصادي٫ بانكداري٫ بيمه٫ بودجه٫ سيستمهاي مالياتي٫ تجارت خارجي٫ تكنولوژي٫ اجتماعي٫ فرهنگي و آموزشي و ...است. عرصه هايي كه توسعه و گسترش آنها٫ زيربناي توسعه سياسي و گسترش ساختار دمكراتيك در منطقه نيز ميباشند.

عضويت در مجمع كشورهاي تركي امكان تشريك مساعي٫ گشودن باب ديالوگ و تفاهم٫ تاثير و تعديل در سياستگذاريهايي مانند مسئله اشغال قره باغ توسط ارمنستان٫ امنيت درياي خزر٫ مشكلات موجود ايران با تركيه و آذربايجان,‌‏ آينده عراق و افغانستان (هر دو با جمعيت قابل توجه ترك خواهان به رسميت شناخته شدن حقوق ملي خويش)٫ مسئله چاههاي نفتي و تقسيم منابع زيرآبي درياي خزر٫ تروريسم اسلامي و ... را فراهم خواهد ساخت. بدون ايجاد روابط مستحكم با تركيه٫ نيز آذربايجان٫ ايجاد روابط دوستانه با دنياي تركي بسيار دشوار خواهد بود.

از ديگر فوائد پيوستن ايران به اتحاديه هاي منطقه اي تركي و عربي:

- گردهمآيي و همكاري كشورها در مجموعه هاي منطقه اي كه به سرعت در سطح جهان در حال گسترش است به هيچ وجه ناقض هويت ملي و يا نافي استقلال ملي نيست. همانطور كه عضويت و همكاري فرانسه لاتين٫ آلمان ژرمن٫ مجارستان اوراليك و يا مالتاي سامي در اتحاديه اروپا به نفي هويت يكديگر منتهي نشده است. پس از عضويت روسيه در كنفرانس كشوهاي اسلامي به عنوان عضو ناظر - به سبب داشتن اقليت مسلمان٫ همسايگي با كشورهاي اسلامي٫ مسئله ترور اسلامي٫ منافع ملي و ديگر ملاحظات - عضويت ايران در "اتحاديه عرب"٫ "مجمع تركي توسعه و همكاري" و يا "سازمان همكاري اقتصادي درياي سياه" و ... نيز از الزم واجبات است.

- روند دمكراتيزاسيون تدريجي در داخل ايران باعث تمثيل و اشتراك هر چه بيشتر هموطنان به حاشيه رانده شده ترك و عرب در تعريف هويت ايراني و سياستهاي كلان دولت و - دير يا زود - منجر به رسمي شدن زبان عربي در مناطقي كه هموطنان عرب در آن مناطق از جمعيت قابل توجهي برخوردارند٫ همچنين اعلام زبان سراسري تركي به عنوان يكي از دو زبان رسمي دولت مركزي ايران خواهد شد. و بدنبال آن نتيجه منطقي گسترش و نهادينه شدن دمكراسي در ايران از جمله اين خواهد بود كه هويت هاي تركي و عربي ايرانيان ترك و عرب نيز به عنوان بخشي جدايي ناپذير از هويت ايراني٫ منافع و ملاحظات پايه اي ايران و مولفه هاي اصلي سياستهاي منطقه اي و خارجي آن پذيرفته و تلقي گردد. بهبود وضعيت مليتهاي ترك و عرب در ايران به تلطيف روابط ايران با به ترتيب دنيا و كشورهاي تركي و عربي٫ و به عكس مستحكمتر شدن روابط با كشورهاي تركي و عربي به بهبود وضعيت شهروندان ايراني ترك و عرب ياري خواهد رساند. عضويت ايران در اتحاديه كشورهاي عربي و مجمع تركي توسعه و همكاري و ....روندهاي لابد فوق را تسريع خواهد نمود.

- عضويت ايران در اتحاديه كشورهاي ترك و عرب٫ باعث دور شدن و پاكسازي ايران از انديشه هاي نژادپرستي آريايي٫ رسوبات باستانگرايي-كورشيسم استعمار ساخته پهلوي و تضعيف سياستهاي قوميت گرايي افراطي فارسي حاكم بر بخشي از دولتمردان٫ مقامات و بروكراتهاي فارس خواهد شد. اين عضويتها همچنين به دور شدن از سياستهاي ضدعربي و ضدتركي دولت پهلوي در ايران -كشوري محصور بين كشورهاي عرب و ترك- در سده بيستم كمك خواهد نمود. سياستهاي ضدملي اي كه ايران را منحصرا مترادف با فارس ميداند (مشابه آنها را در بيانات پرويز مجتهدزاده شاهد بوديم) و مردم و كشور ايران هزينه هاي فوق العاده زيانبار آنها را متحمل شده و ميپردازند.

سياستگذاران و مسئولين كشور كثيرالمله ايران بايد هر حركت و تصميمي كه ايران را به سمت جهان عربي و دنياي تركي نزديك ميسازد پيگيرانه دنبال كنند. روابط حسنه و پيوندهاي مستحكم بين ايران و كشورهاي منطقه و جهان اسلام و در اين ميان اتحاديه عرب و مجمع كشورهاي تركي هم به نفع ايران, ‌‏هم به نفع اعراب و اتراك خارج و داخل و همه ديگر مليتهاي ايراني و هم به نفع توسعه و ثبات كل جهان اسلام و خاورميانه است.

Labels:

1 Comments:

At August 6, 2009 at 5:30 AM , Blogger mehdi rad said...

baba to ro ham ke tavahom gerefte
aslan turk chiye,arab chiye,yaani inghadr ma ro past farz kardi?!!!!!!!!!
datet dard nakone baba!!!

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home