Saturday, November 24, 2007



جنبش دانشجويي آذربايجان؛ افق هاي پيش رو
-------------------------------------------------------------------------------
كاظم عباسي
-------------------------------------------------------------------------------
میللی شورا- چهار شنبه23 آبان ماه: اين مقاله در ويژه نامه جنبش دانشجويي آذربايجان نشريه دانشجويي آراز دانشگاه تبريز به چاپ رسيده است.

با وجود اين كه جامعه از مجموعه انسان‌ها تشكيل شده است ولي كليت آن ويژگي‌هاي جديدي يافته است كه آن را از مجموعه افراد تشكيل دهنده اش فراتر مي‌برد. اين پديده جديد و متفاوت از اجزاي تشكيل دهنده اش قانونمندي‌هاي خاص خود را داراست كه در حوزه علوم اجتماعي مورد بحث و كنكاش قرار مي گيرند. يكي از وجوه هر جامعه انساني تداوم و ثبات و انسجام آن است كه حاصل كاركرد عوامل مختلفي همچون، نظام ارزشي حاكم بر جامعه، نظام فرهنگي، قضايي، سياسي، اقتصادي و ... محسوب مي شود. اعضاي جامعه و بخش هاي مختلف آن به دليل كاركرد بعضي از اجزاء با ساير بخش ها و با كليت جامعه هم راستا بوده و در وضعيت تفاهم و توافق قرار مي گيرند. در كنار يك چنين توافقي، صورتي متفاوت از جامعه قابل ترسيم است كه از كشمكش حكايت مي كند. جوامع، فارغ از مكان و زمان، همواره حدي از تضاد و تعارض را در دامن خود دارند. پرداختن به موضوع تضاد در جوامع انساني از چنان اهميتي برخوردار است كه بخشي از نظريه پردازان عرصه اجتماع، چارچوب نظري خود را با محوريت كشمكش‌هاي اجتماعي ساخته و پرداخته‌اند.

جامعه، به عنوان پديده اي واحد و يگانه، از ماهيتي پويا برخوردار است. جوامع با گذشت زمان تغيير كرده و كيفيت‌هاي نويني را از خود بروز مي دهند. بنابراين تغيير، ذاتي تمام جوامع انساني است و ماهيت پوياي آن را رقم مي‌زند. عوامل مختلفي، كه در عرصه هاي متفاوت علمي مورد مطالعه قرار مي گيرند، به عنوان علت استحاله جوامع مطرح شده اند. عوامل مزبور از سرچشمه هاي متعددي آب مي خورند. تغييرات تكنولوژيك، تغييرات فرهنگي، دگرگوني در چارچوب اعتقادي جامعه، تحولات محيط طبيعي، تغييرات عرصه اقتصاد، تحول نظام سياسي، دگرگوني ساختار طبقاتي و بسياري از عوامل ديگر دست به دست هم داده اند تا از جامعه انساني، صورتي منعطف و نرم ترسيم شود. يكي از عمده ترين عوامل تغيير در جوامع عبارت بوده است از جنبش هاي اجتماعي.

جنبش هاي اجتماعي زماني متجلي مي شوند كه بخشي از اعضاي سازمان يافته جامعه در صدد برمي آيند تا در يكي از عرصه هاي اجتماعي منشاء تغيير شوند يا از تغييرات در حال وقوع جلوگيري كنند. با توجه به اينكه جنبش هاي اجتماعي از پايداري بالاتري برخوردارند بنابراين از بعضي رفتارهاي جمعي همچون اعتراض هاي پراكنده، آشوب و شورش متمايز مي شوند. اگر اوضاع اجتماعي به گونه اي باشد كه افراد احساس ناامني، بي قراري، تنهايي، سرخوردگي و بيگانگي كنند و در يك كلام نسبت به بخشي از كاركردهاي جامعه انتقاد داشته باشند براي پاسخگويي به اين مسائل در جنبش هاي اجتماعي شركت مي كنند.

ايران سرزميني بوده است كه در تاريخ صد ساله اخير خود، جنبش هاي اجتماعي مختلفي را شاهد بوده، كه در حقيقت از زمان شروع حركت به سوي مدرنيسم و ايجاد نهادهاي جديد روي داده اند. بخشي از اين جنبش‌ها باتوجه به خاستگاه آن و پايگاه اجتماعي اعضايش، تحت عنوان جنبش‌هاي دانشجويي مورد مطالعه قرار مي گيرند. جنبش‌هاي دانشجويي كه عمدتا از اواخر دهه 1320 و از زمان مشاركت دانشجويان در ماجراي ملي شدن صنعت نفت آغاز شده است يك محور و هدف عمده داشته اند و آن بسط نهادهاي دمكراتيك و توسعه سياسي- اجتماعي بوده است. در كنار اين چشم انداز عمومي، بخشي از دانشجويان نيز كه از نظر خاستگاه قوميتي، غير فارس بوده اند يكي از راه‌هاي تحقق جامعه دمكراتيك و مدني را در پرداختن به موضوع قوميت‌هاي ايراني يافته‌اند و از اين دريچه به فعاليت سياسي- اجتماعي نگريسته و بخشي از جنبش دانشجويي ايران را تشكيل داده‌اند.

سياست‌هاي قومي پهلوي اول كه با هدف امحاي قوميت‌ها و تغيير ماهيت اساسا چندگون جامعه به سوي همگوني كذايي تكوين يافته بود و طي سال‌هاي متمادي از طرف ساير دولتمردان نيز تداوم پيدا كرد عامل شكل‌گيري جنبش‌هاي اجتماعي با اهداف ويژه بوده است. هرچند كه جنبش‌هاي دانشجويي قوميت‌خواه در دوران قبل از انقلاب اسلامي عموما در حاشيه ايدئولوژي‌هاي كلاني همچون ايدئولوژي‌هاي چپ نمود يافته بودند ولي بعد از انقلاب و در دوران پس از جنگ با عراق دانشگاه‌هاي كشور و ابتدا دانشگاه‌هاي پايتخت بستر شكل‌گيري جنبش نويني بودند كه قوميت‌خواهي و عدالت‌طلبي قومي محور اصلي، و نه حاشيه‌اي، در آن‌ها بوده است. بنابراين جنبش دانشجويي آذربايجان را چنين تعريف مي كنيم كه شركت كنندگان در آن، فارغ از محل تحصيل و موقعيت جغرافيايي دانشگاه، آذربايجانياني مي باشند كه موازي با جنبش دانشجويي سراسري دمكراتيك خواه، خواهان ايجاد فضايي مناسب براي تنفس قوميت‌ها هستند.

تمام جنبش‌هاي اجتماعي با دو ويژگي مورد شناسايي قرار مي گيرند: ايدئولوژي و استراتژي. ايدئولوژي جنبش عامل گردهم آمدن اعضاي جنبش است، چرا كه ايدئولوژي نه تنها وضع اجتماعي موجود را مورد انتقاد قرار مي دهد بلكه اهداف جنبش و روش‌هاي نيل به آنها را نيز روشن مي سازد. برنامه‌هايي كه جنبش‌هاي اجتماعي براي رسيدن به اهداف خود در پيش مي گيرند بسيار متنوع است و طيفي از تحصن‌هاي بدون خشونت، تظاهرات آرام يا خشونت‌آميز، ترور و انهدام اموال دولتي را دربرمي گيرد. جنبش دانشجويي آذربايجان تاكنون به صورت مدون و مشخص به چهارچوب ايدئولوژيك خود نپرداخته و استراتژي آن نيز باوجود انعطاف پذيري بالاي آن هنوز مورد بحث و مطالعه قرار نگرفته است. هم اينك جنبش دانشجويي آذربايجان در اغلب دانشگاه‌هاي ايران براي رسيدن به اهداف مورد نظر خود براساس برنامه‌هاي مشخص و ثابتي عمل مي كند: تشكيل انجمن‌هاي ادبي، برپايي كلاس‌هاي زبان و ادبيات تركي آذربايجاني به صورت فوق برنامه در دانشگاه‌ها، برپايي كلاس‌هاي آموزش موسيقي، تشكيل نمايشگاه‌هاي مختلف با موضوعات متفاوت، انتشار بولتن‌ها و مجلات دانشجويي. عليرغم اهميت بسيار بالا و والاي برنامه‌هاي فوق الذكر، يك جنبش اجتماعي موفق به چيزي فراتر از يك سري برنامه‌هاي پراكنده نياز دارد.

تولد و سير تكاملي جنبش‌هاي اجتماعي مواردي بوده اند كه از طرف علماي علوم اجتماعي مورد مطالعه قرار مي گيرند. مرحله "ناآرامي" اولين مرحله در شكل‌گيري جنبش‌ها محسوب مي‌شود. در اين مرحله نسبت به كاركرد بخشي از نظام حاكم و يا كليت آن نوعي نارضايي عمومي ابراز شده و انتقادهايي طرح مي‌گردند. "برانگيختگي" دومين مرحله هر جنبش اجتماعي است كه طي آن افراد ناراضي گردهم مي‌آيند. در سومين مرحله يعني مرحله "قالب‌ريزي" افرادي كه گردهم آمده‌اند ساختارهاي نويني را ايجاد مي كنند و به شفاف سازي اهداف جنبش مي پردازند. البته همه جنبش‌هاي اجتماعي داراي الگوي پيشرفت يكساني نيستند. با اينكه تمامي جنبش‌ها در يك دوران بحراني آغاز مي شوند ولي به ميزان‌هاي مختلف رشد مي‌كنند و در نهايت يا محو مي‌شوند و يا نهادينه مي‌گردند. بنابراين اگر جنبش‌ها بعد از مرحله قالب‌ريزي محو نشوند و هنوز در عرصه اجتماع به حيات خود ادامه داده و نظام حاكم را نسبت به اهداف خويش متقاعد يا مجبور سازند جنبش به مرحله چهارم يعني "نهادينه شدن" وارد شده است. دراين مرحله جنبش نسبت به جذب طرفداران و جلب افكار عمومي و حمايت همگاني به موفقيت رسيده است. جنبش‌هاي اجتماعي موفق با ايجاد تغييراتي در قانون اساسي يا چگونگي اجراي آن به نتيجه مي رسند و بدين ترتيب زندگي جديد و پربارتري را براي ميليون‌ها انسان به ارمغان مي‌آورند.

با توجه به مراحل مورد بحث و ويژگي‌هاي عنوان شده براي هر كدام از آن‌ها مي‌توان به اين نتيجه رسيد كه جنبش دانشجويي آذربايجان هم اينك به مرحله قالب‌ريزي وارد شده است. با وجود اين كه جنبش مزبور داراي بيش از يك دهه سابقه در عرصه فعاليت‌هاي اجتماعي ايران است ولي هنوز فاصله زيادي تا فتح قله‌ها پيش رو دارد. اين جنبش هنوز در جذب عموم دانشجويان آذربايجاني، تاثير در روندهاي خارج از دانشگاه، جدي گرفته شدن از سوي نظام حاكم و... دستاوردهاي چشمگيري تحصيل نكرده‌است. نهادينه كردن اين موضوع كه نظام حاكم بايد در چهارچوب قوانين جاري پاسخ‌هاي عاقلانه و مقبولي براي مطالبات قوميتي ارائه دهد و نسبت به احقاق اين حقوق حساسيت‌هاي لازم را داشته باشد افق به ظاهر دوردستي است كه در صورت اتخاذ روش‌هاي علمي و به دور از جنجال هاي روزمره و برخوردي عقلايي با آن قابل دسترس خواهد بود. در اين ميان لازم است جنبش دانشجويي آذربايجان، در كنار ديگر نيروهاي اجتماعي تاثيرگذار، براي افزايش بهره برداري از پتانسيل‌هاي موجود به انتقاد مداوم از خود و بازنگري پيوسته نسبت به روش‌هايش بپردازد.

يكي از ويژگي‌هاي مشترك تمام جنبش‌هاي اجتماعي اين است كه در واكنش نسبت به بخشي از كاركردهاي جامعه تجلي مي يابند. جنبش دانشجويي آذربايجان بايد ويژگي‌هايي از جامعه را كه مورد انتقاد قرار مي‌دهد براي عموم اعضاي ذينفع جامعه توضيح دهد. جنبش‌هاي اجتماعي معمولا زماني به موفقيت نائل مي شوند كه وضع نامطلوب جامعه موجب نزديكي مردم به يكديگر شود. بنابراين تا زماني كه وضع نامطلوب ومورد انتقاد موجود براي مردم روشن نباشد فراگير شدن جنبش، آرزويي بيش نخواهدبود. در اين راستا بايد ابزارها و روش‌هايي انديشيده شوند تا بين مردم و فلسفه وجودي جنبش پيوند ايجاد نموده و افكار عمومي را با اهداف جنبش آشنا سازند.
از اساسي‌ترين بنيان‌هاي هر جنبش اجتماعي ايدئولوژي آن جنبش است. يك چنين ايدئولوژي لازم است كه توانايي برانگيختن شور و شوق و متعهد ساختن اعضا براي مشاركت در جنبش را داشته باشد. چنان كه از شواهد و قرائن پيداست جنبش دانشجويي آذربايجان نتوانسته است در توسعه يك چهارچوب ايدئولوژيك جهت رسيدن به اهداف جنبش موفق عمل كند. البته يكي از مهم‌ترين دستاوردهاي اين جنبش طرح موضوع فدراليسم بوده است كه با ويژگي تاريخي سرزمين ايران وبا ماهيت چندگون آن داراي سازگاري بالايي است. با اين همه، ناسيوناليسم قومي و فدراليسم مواردي هستند كه لازم است از طرف فعالين جنبش دانشجويي آذربايجان اخذ شده و مورد مطالعه دقيق قرار گيرند.

همچنين هر جنبش اجتماعي مي تواند براساس سمبل‌هاي مشخصي از طرف اعضاي جامعه مورد شناسايي قرار گيرد. يك چنين سمبل‌هايي مي‌توانند تعدادي شعار يا يك آرم باشند. بنابراين لازم است كه جنبش دانشجويي آذربايجان شعارهاي مناسبي را كه بيانگر بن‌مايه اهداف جنبش هستند انتخاب كرده و در حوزه ها و عرصه هاي مختلف، به عنوان تمثيل كننده جنبش، ارائه دهند. همچنين اين جنبش مي تواند آرمي مختص به خود را طراحي نمايد كه در موقعيت‌هاي متفاوت مورد استفاده قرار بگيرد. بي‌شك لازمه تمام اين‌ها ارتباط مستمر و تنگانگ بين فعالين جنبش در دانشگاه‌ها و شهرهاي متفاوت است.جهت برنامه ريزي براي ايجاد و تداوم يك چنين ارتباطات بين دانشگاهي تشكيل انجمن‌ها و گروه‌هاي متشكلي كه داراي مجوز از دانشگاه‌ها باشند ضروري است. وجود يك چنين تشكل‌هايي با موضوع رهبري جنبش‌ها ارتباط مي‌يابد.

با توجه به اين كه هيچ جنبش اجتماعي بدون وجود رهبري لايق به موفقيت نايل نخواهد شد پيشنهاد مي شود كه يك چنين رهبري براي جنبش دانشجويي آذربايجان بر دوش تشكل‌هاي دانشجويي گذاشته شود.گروه‌هاي متشكلي كه رهبري جنبش دانشجويي آذربايجان را بر عهده مي گيرند مي توانند حس همبستگي را در جنبش استحكام بخشيده و پيوسته اعضاء را از ارزشها و اهداف مشترك آگاه و به آن علاقمند سازند. تبليغات، سخنراني، برگزاري جلسات پرسش و پاسخ، تشكيل كارگاه‌ها و كلاس‌هاي آموزشي در زمينه‌هاي مختلف، ارتباط مداوم با فعالين خارج از دانشگاه، ارتباط فعالين جنبش از دانشگاه‌هاي مختلف با يكديگر در قالب اردوهاي دانشجويي، چاپ و نشر بولتن‌هاي مختلف و... از عواملي هستند كه مي‌توانند وفاداري اعضاي جنبش را تحكيم بخشيده و اعضاي جديدي را به نفع جنبش جذب نمايند.در هر حال جنبش‌هايي موفق محسوب مي شوند كه شرايط نهادينه شدن برنامه‌ها و قوانيني را فراهم آورند كه برابري و حقوق يكسان را براي بخش‌ها و گروه‌هاي مختلف اجتماعي، كه زماني مورد تبعيض و بي عدالتي واقع شده بودند، به ارمغان مي آورد. اميد است كه جنبش دانشجويي آذربايجان تواند به عنوان يك جنبش ترقي‌خواهانه و اصلاح‌طلب در حيات اجتماعي-سياسي ايران به خوبي بدرخشد.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home