برآوردي از شاخصه هاي جنبش ملي آذربايجان جنوبي
-------------------------------------------------------------------------------
سيد محمدحسين حسيني
-------------------------------------------------------------------------------
حركت ملي آذربايجان جنوبي به عنوان يك جنبش اجتماعي- سياسي خاورميانه از جايگاه ويژه اي برخوردار است. اين جنبش اجتماعي-سياسي در تعاملات امنيتي و استراتژيك جغرافيايي منطقه كاملاً قابل ارزيابي است. شاخصه هاي كه وزن اين جنبش را نشان مي دهد به قرار ذيل مي باشد:
1- گستردگي و يكپارچه گي سرزميني:
توركهاي ايران اگرچه در گستره سرزميني ايران حضور عيني دارند ولي 5 استان تورك زبان(آذربايجانشرقي، آذربايجانغربي، اردبيل، زنجان، همدان و بخشهايي از تهران و قزوين) در يك گستره جغرافيايي واحد و يكپارچه قرار گفته اند كه در صورت هرگونه تحرك سياسي-امنيتي ، منطقه از توزيع قدرت مركز خارج مي شود.
2- تراكم جمعيتي:
طبق بسياري از آمارهاي معتبر بين المللي و حتي داخلي ( آمارهاي داخلي به صورت رسمي منتشر نمي شود بلكه در مقالات معتبر پژوهشكده مربوط به وزارت اطلاعات مي توان يافت) جمعيت توركهاي ايران بيش از 30 مليون نفر مي باشد. هر چند بخش عظيمي از اين جمعيت در استانهاي فارس زبان ساكن هستند، ولي در 5 استان كشور اكثريت قريب به اتفاق يكدست تورك زبان هستند. هرگونه حركت سياسي اين جمعيت معادلات سياسي – امنيتي و فرهنگي كل سرزمين ايران را با بحران مواجه مي سازد. اهميت تحركات سياسي – ملي استانهاي تورك، زماني كه با تحركات سياسي توركهاي تهران (در تهران نزديك به 7 مليون نفر تورك زندگي مي كنند) هماهنگ شود تاثير مستقيم و بدون واسطه را بر ساختارهاي نظام سياسي ايران كه در تهران متمركز است ، مي گذارد. تراكم جمعيت توركها از چند جهت ديگر هم براي حركت ملي آذربايجان مفيد است كه عبارتند از: از نظر نيروي توليد، از نظر نيروي رزمنده كه در شرايط حاضر به صورت مسالمت آميز فعالند، از نظر راي دهنده، سهولت اطلاع رساني، كاهش نفوذ رقيب در استانهاي تورك زبان و در نهايت سهولت بسيج مردم.
3- مجاورت جغرافيايي:
يكي از وجوه بارز جنبش ملي آذربايجان اين است كه با دو كشور تورك زبان يعني توركيه و جمهوري آذربايجان شمالي هم مرز است كه عمق استراتژيك آذربايجان جنوبي را بسيار تقويت مي نمايدو علاوه بر دو كشور هم مرز به طور كلي كشورهاي تورك زبان آسياي مركزي هم مي تواند به عنوان الگوهاي موفقي مطرح بشود كه بر مبناي قوميت خويش (دولت – ملت) كشور تشكيل داده اند. كشورهاي تورك همسايه به عنوان پشتيبان معنوي مي تواند در مواقع مقتضي مساله جنبش ملي آذربايجان را در دنيا مطرح كند.
4- مداومت تاريخي:
از نظر تاريخي سرزمين آذربايجان مشحون و مملو ار مبارزات قهرماناني است كه بخاطر حق و عدالت بزرگترين حماسه هاي بشري را خلق كرده اند. 23 سال مبارزه قهرمانانه بابك خرم دين در مقابل اشغالگران عرب، نمونه اي از اين حماسه هاست. آگاهي ملت آذربايجان از گذشته خويش روحيه مقاومت ملي و حماسي را در آنها تقويت مي نمايد.
5- منابع غني سرزميني:
سرزمين آذربايجان علاوه بر اينكه استعداد بالايي در كشاورزي دارد، سلسله اي از معادن غني از مواد مختلف از جمله مس، طلا،… و ميدان هاي نفتي را داراست كه دولت هاي فارس زبان حاكم در تهران به علل ملاحظات استراتژيك هيچ سرمايه گذاري در اين مناطق ننموده و حتي سعي بر اين دارند كه ملت آذربايجان را نسبت به منابع غني سرزمين خويش ناآگاه نگه دارند تا مردم همواره در جستجوي كار به مهاجرت گسترده دست بزنند.
6- پيشينه مبارزات ملي و قومي:
جنبش ملي آذربايجان در 100 سال اخير بدون انقطاع به مسير خود ادامه داده است. هرچند كه فراز و نشيب هاي مختلفي را پشت سرگذارده است ولي از مسير اصلي خود منصرف و منحرف نشده است. البته اين جنبش در هر مرحله اي بر طبق نيازهاي ملت آذربايجان مطالباتش را مطرح كرده است. به عنوان مثال در دوره قيام ستارخان ، قانون انجمنهاي ايالتي و ولايتي در قانون اساسي ايران گنجانده شد. اين در حالي است كه در قيام شيخ محمد خياباني بر پررنگ شدن مرزهاي آذربايجان با عنوان آزاديستان تاكيد مي شود. در قيام پيشه وري بر تشكيل دولت ملي ، به عنوان مطالبات تاريخي آذربايجانيان صحه گذاشته شد و در قيام شريعتمداري با توجه به شرايط سياسي حاكم بر ايران ، منطقه و جهان ، بر ملت آذربايجان به عنوان منبع قدرت ساز براي كل ايران تاكيد و هژموني قدرت آذربايجانيان بر ايران مي باشد. و در دوره حاضر هم جنبش ملي آذربايجان كه با عنوان “حركت ملي آذربايجان” همان مسير صد ساله را ادامه مي دهد، با استراتژي حق تعيين سرنوشت صفحه و جبهه اي ديگر از مبارزه با حاكميت شوونيزم فارس را آغاز كرده است.
7- رهبران خردمند؛
يكي از ويژگي هاي جنبش ملي آذربايجان وجود رهبران خردمند در حركت است. رهبري جنبش ملي آذربايجان در شرايط حاضر به صورت شورايي است . هرچند برخي از رهبران قدرت و نفوذ قابل توجهي دارند ولي بخاطر اينكه در حركت ملي آذربايجان (برخلاف جريان هاي قومي كردي كه بين رهبر و بدنه جريان فاصله زياد است) افراد زيادي وجود دارد كه قابليت رهبري دارند و از طرفي در بدنه جنبش نخبگان فكري و دانشگاهي كثيري فعال هستند. به همين دليل تسامح و تساهل قابل توجهي بين رهبران و بدنه جنبش وجود دارد. در بين رهبران جنبش آذربايجان برسر مسائل جزئي اختلاف سليقه هايي وجود دارد ولي در مسائل استراتژيك مربوط به آذربايجان يكدست و يكصدا هستند. به عنوان مثال هرچند شبكه تلوزيوني گوناذ تي وي از منتقدان دكتر محمودعلي چهرقانلي است ، ولي در شرايط حساس قيام خرداد ماه سال 85 ، همكاري مسئولانه اي را با چهرقانلي و ساير پيشروان جنبش نمود. به طور كلي مي توان گفت كه رهبران جنبش ملي آذربايجان به چنين درايت و عقلانييتي رسيده اند كه در صورت ضرورت مي توانند فرد يا گروهي را به عنوان رهبر فصل الخطاب جنبش معرفي نمايند(بصورت دموكراتيك).
8- همسويي مطالبات ملي جنبش آذربايجان با گفتمان مسلط بين المللي؛
جنبش ملي آذربايجان در 100 سال اخير از راههاي مسالمت آميز جهت رسيدن به اهدافش استفاده كرده است و تمام خواسته هايش را بر طبق و در چارچوب قوانين و كنوانسيونهاي بين المللي مطرح نموده است. علاوه بر آن گفتمان حاكم بر جنبش ملي آذربايجان به محوريت حقوق بشر، تاكيد بر صلح، كرامت انساني، دموكراسي و … بوده است كه با گفتمان مسلط بين المللي همخواني قوي دارد. و از طرفي “حق تعيين سرنوشت ” كه از مطالبات جدي جنبش ملي آذربايجان است از منطق حقوق بين الملل نشات گرفته است.
9- ميزان فاصله با مركز؛
جنبش ملي آذربايجان مركز جغرافيايي فعاليتش را در شهر تبريز قرار داده و استانهاي تورك نشين همجوار را پوشش مي دهد. اين جنبش مشاركت در قدرت مركزي را نه به عنوان تاكتيك و نه به عنوان استراتژي قبول ندارد. با توجه به فاصله اي كه بين شهر تبريز به عنوان كانون قدرت جنبش ملي آذربايجان و شهر تهران و اصفهان به عنوان كانون قدرت قوم فارس وجود دارد، مركز نمي تواند بر جنبش ملي آذربايجان با عناوين پوششي، مطالبات صنفي، قشري، و حاشيه نشيني سرپوش بگذارد. به همين جهت هرگونه تحرك در شهر تبريز و استانهاي مربوطه ، در رديف و حتي زيرمجموعه جنبش ملي آذربايجان ثبت مي شود.
10 – قابليت بسيج پذيري:
در مناطق تورك نشين (آذربايجان) بيش از ساير ملت هاي ساكن در ايران قابليت بسيج پذيري وجود دارد. بطوري كه در سالروز تولد بابك خرم دين با وجود فشارهاي غيرقابل تحمل دولت فارس ، هر ساله بيش از يك مليون نفر در قلعه بابك واقع در شهرستان كليبر شركت مي كردند. و در قيام خرداد ماه 1385 ، 35 شهر آذربايجان در اثر تصرف خيابانهاي شهر توسط ملت ، بطور رسمي از كنترل حكومت خارج شده بود. اين جنبش در شرايط مقتضي قدرت بسيج پذيري در هر سطحي را دارد.
البته لازم به ذكر است كه جنبش ملي آذربايجان در كنار شاخص هاي قدرت ساز، با برخي از موانع و مشكلاتي روبروست كه ضريب قدرت جنبش را كاهش مي دهد كه به جند مورد از آنها اشاره مي كنيم:
1-نظام سياسي ايران (دولت) در اختيار قوم فارس است، كه ايدئولوژي شوونيزم فارس بر آن چيره شده است. اين دولت تمام قدرت سياسي، اقتصادي، اطلاعاتي، فرهنگي و نظامي اش را براي نابودي جنبش ملي آذربايجان بسيج نموده است.
امروزه پروژه هاي قوي براي اخنلاف انداختن بين نيروهاي فعال جنبش از طرف دولت اجرا مي شود. دولت مي خواهد شاخص هايي را كه به صورت استاندارد مبين يك جنبش مي باشد را در جنبش آذربايجان از بين ببرد يا خدشه دار سازد، تا بتواند جنبش ملي آذربايجان را با اصطلاحات شورشي، تجزيه طلبان و اخلال گران همرديف سازد.
2- دولت ايران به وسيله تطميع و تهديد ، حمايت حاميان بين المللي جنبش ملي آذربايجان را خنثي ميكند.
3- با ظهور قدرت اسلامگرا در توركيه ، برخي از فرصتهايي كه جنبش مي توانست با استفاده از امكانات توركيه عملياتي سازد، ناممكن شده است. به عنوان مثال جلوگيري از پخش برنامه هاي تنها تلوزيون آذربايجان جنوبي، گوناذ، از ماهواره تورك ست و يا ديپورت چهرقانلي از اين كشور و دهها مورد ديگر كه مي توان مرتبط با ظهور اسلامگراها در توركيه دانست.
4- بن بست در حل مناقشه قره باغ و بطور كلي اشغال 20% از اراضي آذربايجان توسط ارمنستان و بهره برداري دولت تهران از اين فضاي حاكم بر آذربايجان شمالي
5- عدم وجود رسانه هاي ارتباط جمعي كافي جهت اطلاع رساني: جنبش ملي آذربايجان به علت نداشتن وسايل اطلاع رساني از نوع تلوزيون ، راديو، روزنامه و … شديداً متحمل خسارت هاي گسترده اي مي شود. امروزه اكثريت ملت آذربايجان به اينترنت دسترسي ندارند، تمامي نشريات و روزنامه هاي مربوط به جنبش آذربايجان توقيف شده اند. شبكه تلوزيوني گوناذ كه به مديريت احمد اوبالي از آمريكا پخش مي شود با محدوديت هاي مالي و فني(ماهواره اي) مواجه است.
به هر حال جنبش ملي آذربايجان مقدورات و معذورات خاص خودش را دارد. ولي آنچه واقعيت دارد منابع قدرت ساز در آذربايجان بسيار قابل توجه است و كنش گري اين جنبش را در آينده بسيار نمايان خواهد ساخت. اين كنش گري جنبش آذربايجان با تضعيف قدرت دولت تهران بر اثر فشارهاي داخلي و خارجي قدرتمندتر خواهد شد.
Labels: سيد محمدحسين حسيني
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home