Monday, February 19, 2007



دانشجويان از نهاد رهبري ميپرسند: چرا به ترك زبان ها اهانت مي كنند و موجب رنجش آنان مي شوند؟
-------------------------------------------------------------------------------
اسدالله خلخالي
-------------------------------------------------------------------------------
پرسشهاي دانشجويان در باره مسائل تركهاي ايران و قوميتها و پاسخهاي داده شده از سوي نهاد نمايندگي رهبري در دانشگاهها. پرسشها و پاسخهاي زير به مسائلي درباره قوميت، نژاد، تنوع و تكثر قومي و چند فرهنگي و غيره در ايران مربوط ميشوند. به جهت آشنايي با ذهنيت، نحوه تفكر و طرز نگرش برخي از دانشجويان و نهاد رهبري در دانشگاهها با موضوعات فوق و مسائل كلان جامعه آورده ميشوند (برگرفته شده از سايت اينترنتيhttp://www.nahad.net/Introduction/introd.HTM در پس هر پاسخ توضيحي از سوي نگارنده اين سطور افزوده شده است):

جزئيات سؤال
سؤال اول دانشجويان: چرا ما آذربايجانيها از ابتدايي ترين حقوق (زبان و فرهنگ٫ مطبوعات و... ) محروميم ؟
________________________________________
جواب نهاد نمايندگي: در انديشه واقع بينانه اسلام هيچ فرقي بين انسان ها وجود ندارد و برتري و بزرگي فقط با تقوا پيشگان است . پس سزاوار است كه در تمام جوامع - بخصوص در جامعه اسلامي خودمان - صحبت از اختلاف و فرق بين اقوام به ميان آورده نشود و برعكس بايد مشتركات فرهنگي و ديني مورد توجه قرار گيرد.

به هر صورت نامه شما حاوي نكاتي چند است كه ما با برخي از موارد آن موافقيم و با برخي نه . ما با دوران پيش از انقلاب كاري نداريم ولي بعد از انقلاب اسلامي ايران شاهد برادري و برابري بين آذري زبان ها و فارس زبان ها هستيم .

همان طور كه مي دانيم بسياري از مسوولين و مقامات رده بالاي كشور؛ از نخست وزير گرفته تا وزرا استانداران فرمانداران مسوولين قضايي و ... از برادران آذري زبان بوده و هستند و الان نيز شاهد اين رويه هستيم ؛ بخصوص اين كه مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي منتسب به ديار شهيد پرور آذربايجان هستند .هم اينك اساتيد زيادي در دانشگاه ها و حوزه هاي علميه وجود دارند كه آذري تبار بوده و به نحو شايسته و اكمل دانش خود را در جامعه ما گسسترانده اند؛ مانند علامه محمد تقي جعفري٫ جعفر سبحاني و ... همچنين كتاب ها و تحقيقات فراواني توسط نويسندگان و اديبان آذري نگاشته و منتشر گرديده است . بازيگران و كارگردان هاي خوبي در صحنه سينما و تلويزيون وجود دارند و ... حتي زماني كه در حوزه علميه قم براي مرجعيت تصميم گيري مي شود مي بينيم از هفت نفر مرجع انتخاب و معرفي شده چهار نفر آنان ( حضرات آيات : خامنه اي تبريزي٫ فاضل لنكراني و شبيري زنجاني ) مربوط به اين خطه از كشور عزيزمان هستند .

در رابطه با مساله فرهنگ و ادب الان كتاب ها و نشريات گوناگوني به زبان آذري چاپ و منتشر مي شود؛ مانند : يول وارليق٫ ميثاق آذربايجان٫ نامه فروغ آزادي٫ ديوان فضولي٫ حديقه السعدا٫ آذربايجان ادبياتينه بير باخيش ( هييت )٫ ديوان شهريار٫ سحاب الدموع٫ ادبيات اوجاقي و ... و صدها كتاب نوحه و مصيبت نامه آذري .

همچنين بعد از انقلاب شاهد بر پايي كنگره هاي بزرگداشت و نكوداشت براي بزرگان اين ديار همانند : علامه محمد تقي جعفري٫ علامه طباطبايي٫ فضولي٫ شهريار٫ سرداران شهيد آذربايجان و ... بوده و هستيم .

پس مي توان نتيجه گرفت كه در اين زمينه ها شاهد پيشرفت هاي چشمگيري مي باشيم و در واقع هيچ تفاوتي بين ترك و فارس گذاشته نمي شود. اما با برخي از گفته هاي جناب عالي موافقيم ؛ مانند اينكه در مقطعي از دوران تحصيلي بايد ادبيات و فرهنگ آذربايجان و زبان تركي گنجانده شود و برادران و خواهران آذري حداقل بتوانند نوشته هاي تركي را بخوانند يا بنويسند .

همچنين در صدا و سيما بايد دقت و تلاش بكنند كه در فيلم ها و برنامه هاي راديويي و تلويزيوني رايحه قوم گرايي و ... به مشام نرسد و احترام تمام اقوام بخصوص وفادارترين آنها به ايران اسلامي ( آذري ها ) نگه داشته شود .در اين زمينه شما و ديگر عزيزان آذري مي توانيد اعتراض خود را در نشريات مطرح كنيد و يا كتبا و مستقيما به مسوولين صدا و سيما ارسال داريد كه آنها نيز در برنامه هاي خود تجديد نظر كرده و از پخش برنامه هاي اختلاف برانگيز و توهين كننده جلوگيري و پرهيز كنند .

در آخر ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه دشمنان اين مرز و بوم براي از بين بردن اقتدار و وحدت مردم و دولت دست به تفرقه افكني و انواع توطيه ها زده اند كه از جمله آنها طرح مسايلي چون پان تركيسم٫ پان عربيسم٫ پان كرديسم و ... مي باشد .البته با وجود افراد فرهيخته و آگاه در كل اين سرزمين مقدس توطيه شوم اين افراد نقش بر آب شده و ايرانيان همه با اتحاد و سربلندي به زندگي خود ادامه خواهند داد .

توضيحات: همانگونه كه در پاسخ آمده، در مقايسه با دوره رژيم نژادپرست پهلوي در مورد اعاده حقوق معوقه تركهاي ايران و تغيير ذهنيتها، هم در سطح جامعه و هم در سطح حاكميت، پيشرفتهايي حاصل شده است (انجام پرسش و پاسخ فعلي نيز نشانه اي ازين دگرگوني مثبت است). با اينهمه حضور تركهاي ايران در عرصه هاي گوناگون حاكميت، سياست، فرهنگ، اقتصاد وغيره بخشي به اين سبب است كه تركهاي ايران از عناصر اصلي سازنده هويت، فرهنگ، تاريخ، قوام و ثبات ايران هستند و اكثريت نسبي جمعيت كشور را تشكيل ميدهند. اين حضور، واقعيت اجتماعي-جمعيتي كشور ايران است.

علاوه بر آن، حضور مادي-فيزيكي هرگز نشانه برابري حقوقي و معنوي تركهاي ايران با فارسها نيست. زيرا كه مضمون و مصداق برابري، متساوي بودن در مقابل قانون، دولت و سيستم حقوقي، برخوردار شدن عملي از حقوق و امتيازات ويژه اي است كه ملت فارس در عرصه هاي آموزشي، قانوني، فرهنگي، سياسي، اداري و اقتصادي از آن برخوردار ميباشد و همچنين نبود تبعيضات در اين عرصه ها است.

چاپ چند كتاب و جزوه به زبان تركي آن هم از سوي افراد علاقه مند و مراكز غير دولتي، منحصر به شعر و ادبيات مذهبي و مصيبت نامه-در مقايسه با چاپ صدها هزار كتاب و نشريه و پخش برنامه هاي درون مرزي و برون مرزي رايدو تلويزيوني فارسي از سوي مراكز و نهادهاي دولتي٫ آنهم در تمام زمينه هاي علمي٫ اجتماعي٫ سياسي٫ فرهنگي و ادبي- دليل برخورداري اين زبان، فرهنگ و قوم از امكانات برابر با زبان فارسي و برخورد يكسان و بيطرفانه دولت به اين دو قوم و زبان نميباشد. همچنين حضور تركهاي ايران در اين عرصه ها به هيچ وجه مجوز ويا سبب محروم گردانيدن اكثريت مردم ايران از حقوق قومي و بشرييشان نيز نمي تواند باشد.

بارزترين نمونه نابرابري و تبعيض موجود در اين عرصه، رسمي و دولتي شمرده شدن منحصر زبان فارسي، حمايت همه جانبه دولت از گسترش اين زبان در داخل و خارج كشور، تاسيس فرهنگستان زبان فارسي و بنيادهاي گسترش زبان فارسي (بدون تاسيس فرهنگستان زبان تركي و بنيادهاي گسترش زبان تركي)، جايگزين كردن اجباري آن در داخل ايران، به راه انداختن برنامه هاي "پارسي را پاس بداريم" (در حاليكه از برنامه هاي "تركي را پاس بداريم" خبري نيست) و به موازات آن محروميت تركهاي ايران (مانند ديگر اقوام غيرفارس) از آموختن زبان، ادبيات، فرهنگ و تاريخ خويش و به جاي آن وادار شدن نونهالان و كودكان و جوانان و بزرگسالان و زنان و عشاير ترك به آموختن زبان، فرهنگ، ادبيات و تاريخ عموما خيالي ملت فارس و آريانژاد محور، محروميت از كاربرد زبان ملي-مادري خود در سيستم آموزشي، اداري، قانونگذاري و حقوقي، و در نهايت اعلام زبان خلق فارس به عنوان رمز هويت ملي ايرانيان و ايجاد تناظر بين فارس بودن و ايرانيت و حتي تشيع است. با اين اقدامات و تدابير٫ دولت ايران از يك دولت فراملي يعني دولت تمام اقوام و ملل باشنده در ايران٫ خارج و تبديل به دولت ملي قوم فارس شده است.

ادبيات تركي در اين سرزمين به وضعيتي دچار شده كه امروز در زادگاه شاعراني مانند ختايي و صائب بجز افراد انگشت شماري شايد كساني يافت نشوند كه بتوانند توانايي روخواني اشعار تركي آنها را داشته باشند. اين در حالي است كه دولت ايران به جاي نگراني و اهتمام به امر تعلم و تعلم در زبانهاي اقوام ايراني به ايشان، سالانه دهها هزار جلد كتاب فارسي از بيت المال مردم چاپ و به كشورهاي افغانستان و تاجيكستان ارسال ميدارد. با منطق فوق لابد ميبايست دولت و حكومت ايران امر آموزش و پرورش تركهاي ايران را نيز به دولت آذربايجان و يا تركيه محول نمايد.

خود زبان تركي نيز در نتيجه اقدامات و تعلل دولت و نگرش امنيتي به زبان و فرهنگ و حقوق بشري تركهاي ايران٫ به سرعت در آستانه نابودي قرار گرفته است. امروزه تنها شمار نسل اول و دوم و سوم تركهاي ايران كه قادر به تكلم به زبان تركي نيستند٫ از مرز 6-7 ميليون تن نيز گذشته است. تمام مشاهدات و گزارشات حاكي از به تحليل رفتن سريع زبان و فرهنگ تركي در ايران است. اين٫ يك ائتنوسيد واقعي است كه در ايران جريان دارد و نتيجه مستقيم به حاشيه راندن و انكار زبان و فرهنگ تركي از طرفي و در معرض بمباران زبان و فرهنگ فارسي قراردادن مردم ايران از طرف ديگر و وضعيتي صد درصد تصنعي٫غير طبيعي٫ دولت ساخته و جبري است.

كار دولت در اين رابطه بررسي وضعيت اسفناك موجود زبان و ادبيات گروههاي غيرفارس كشور، آنچه كه عملا و به طور عيني و واقعي اتفاق ميافتد، ترك سياست زباني رسمي فارس مركزي فعلي كه ميراث دخالت بيگانه٫ عمال اجنبي و استعمار انگليس در ايران است،اتخاذ موضع بيطرفانه در مقابل زبانهاي رايج در ايران و انديشيدن تدابيري عاجل (مانند تهيه كتب درسي و تربيت كادر آموزشي براي آغاز آموزش به زبان تركي٫ از مهد كودكها تا عاليترين سطوح دانشگاهي٫ ايجاد مراكز و فرهنگستانهاي زبان٫ ادب٫ تاريخ و فرهنگ تركي٫ گشايش كانالهاي راديو تلويزيوني سراسري به زبان تركي آذري) است و نه اظهار نظرهاي ذهني و گفتارهاي مجرد و وقت كشي در اين مورد.

و در نهايت دولت جمهوري اسلامي ميبايست صريحا اعلام نمايد كه براي جلوگيري از فاجعه نابودي زبانها و گروههاي قومي ايران و بويژه تركي٫ چه تدابيري انديشيده است و براي اعطاي حقوق برابر به زبان تركي و اجراي اصول اسلامي تساوي زبانها و اقوام مسلمان و پايان دادن به شعوبيت فارسي حاكم منتظر چه چيزي است.

جزئيات سؤال
سؤال دوم دانشجويان: چرا مردم به ترك زبان ها اهانت مي كنند و موجب رنجش آنان مي شوند؟
________________________________________
جواب نهاد نمايندگي: از اين كه به خاطر عادات غلط در رفتار اجتماعي برخي مردم ناراحت شده ايد متاثر شديم . برادرعزيز! بدگويي هاي اقوام مختلف از يكديگر علاوه بر آن كه كاري نامشروع و خلاف اخلاق است ، از نقشه هاي استعمارگران براي ايجاد اختلاف بين مردم است . اميد است با روشنگري افرادي چون شما اين عادات از بين مردم رخت بربندد .

شما نيز از اين بابت چندان نگران نباشيد، چرا كه ترك يا لر يا فارس هيچ تفاوتي با هم ندارد .همه بندگان خداوند در برابر اويكسانند .

اميد است صدا و سيما و ديگر رسانه ها با اتخاذ شيوه هاي خردمندانه در رفع اين عادات و رسوبات غلط رژيم ستم شاهي كوشا باشند. همه مردم بندگان خداوند هستند و به فرموده پيامبر اكرم ( ص ) همانند دانه هاي شانه با هم برابرند .علاوه بر آن كه بسياري از مشاهير و بزرگان علم و سياست و ادب كه از افتخارات ايران و جهان هستند، ترك زبانند. رهبر انقلاب خود اصالتاً ترك زبانند. دانشمنداني بزرگ چون شهريار و علامه محمدتقي جعفري و صدها نمونه از اين قبيل افتخاري براي همه ما و شما هستند .

بنابراين شما از ترك زبان بودن برخود بباليد وهرگز تحت تاثير سخنان نسنجيده افراد بي فرهنگ قرار نگيريد.

توضيحات: هرچند رفتارها و سياستهاي مذموم فوق ريشه در تربيت اجتماعي دارد ولي در ايران هيچگاه بين اقوام و زبانها و فرهنگهايشان اصطكاك و تنشي و در نتيجه رنجشي كه باعث تجزيه قومي مردم كشور شود٫ وجود نداشته است. مطلب نه برابري ترك و فارس و لر در برابر خداوند، حتي نه مناسبات اين گروهها با يكديگر بلكه عدم برابري، تبعيض اعمال شونده مابين اين گروهها و برتر شمردن زبان و فرهنگ يكي از اقوام ايراني يعني فارسها بر ديگران از سوي دولت است.

مشكل عمده و عاجل فعلي نقش دولت و حكومت ايران در پيدايش و آموزش اين سيستم ايدئولوژيكي فارس مركز و آريا دوست، گسترش و آموزش اين ضدارزشها و اجراي مصرانه اين سياستها توسط دستگاههاي دولتي و در راس آن وزارت كشور، صدا و سيما و آموزش و پرورش است كه باعث ايجاد رنجش فراوان و كاشتن تخم تجزيه قومي مردمي كه هزارارن سال است با آرامش و دوستي به همزيستي مشغول بوده اند است.

به نظر نميرسد كه كه دستگاهي مانند صدا و سيما با اميد و پند و اندرز، اعتراضات كتبي ويا مستقيم شهروندان در رويه ناشايست، تفرقه انگيز و توهين كننده خويش تجديد نظر نمايد. علاوه بر آن شهروندان ترك و نخبگانشان تاكنون و به كرات به تمام اين روشها متوسل شده٫ اما كوچكترين نتيجه مثبتي حاصل نشده است. (هم چنانچه عليرغم اينگونه اقدامات مردم، دولت با تمام نهادهايش از صدر تا ذُيل در امر اجراي مواد معوقه قانون اساسي در باره آموزش زبانهاي ملي نيز تاكنون هيچگونه اقدامي نكرده است).

بنابراين در اين ميان لزوم بازنگري و تصحيح سياستهاي كلان قومي دولت، و نيز قصور جدي دولت در اجراي وظايف خود در اين رابطه مطرح است. از سياستهاي كلان قومي دولت كه محتاج به دگرگوني اساسي اند، نگريستن به مطالبه حقوق قومي و شهروندي و حقوق برابر با قوم فارس به شكل توطئه خارجي و يا تجزيه قومي و مسئله اي امنيتي است. نيز اين نگرش كه ادامه حاكميت انحصاري٫ قوميت گرايي فارسي و يكسان سازي اقوام ايراني غيرفارس را مترادف با وحدت ملي و ميهن دوستي و دولتمردي ميشمارد ميبايست از بنيان ترك و طرد شود.

وظيفه دولت بسنده كردن به پند و اندرز و اميد، محول نمودن وظايف خويش به شهروندان، نظاره اعمال تبعيض بين گروههاي قومي و نابودي زبانها و فرهنگهاي رنگارنگ كشور، سكوت در مقابل پايمال شدن حقوق اقوام غيرفارس ايراني ويا غرق شدن بيش از حد لزوم به تفكرات جناحي و حزبي نبوده، اقدام موثر در حفظ حقوق اقوام ايراني غير فارس٫ تدوين قوانين و مقررات صريح و جلوگيري كننده، ايجاد ضمانتهاي اجرايي، تحقيق و تفحص و كنترل و حساب پرسي مداوم از نهادهاي دولتي است كه آگاهانه ويا ناآگاهانه عامل اجراي اينگونه بيفرهنگيهاي نسنجيده و نقشه هاي استعمارگران نباشند. به نظر نميرسد كه دولت (هر آنگاه كه بخواهد) كوچكترين مشكلي در اعمال كنترل بر شهروندان و نهادهايي تماما تحت كنترل مانند صدا و سيما و وزارت آموزش و پرورش داشته باشد.

جزئيات سؤال
سؤال سوم دانشجويان: امامت فردي كه نسبت به زبان تركي بسيار متعصب است به نحوي كه منافي با اتحاد و وحدت است چگونه است ؟
________________________________________
جواب نهاد نمايندگي: تعصب همان گونه كه از اسم آن پيداست حمايت ناحق و بي جا از خود و يا متعلقين به خود مي باشد ولي علاقه به فرهنگ و ملت و زبان خود در صورتي كه اصطكاكي با آرمان هاي ديني نداشته و يا موجب اختلاف و چند دستگي نشود بلا مانع است .

آنچه كه مذموم و ناپسند است احساس برتري كردن و يا نژاد پرستي و ملي گرايي است كه استعمار با هياهوي پان تركيسم٫ پان ايرانيسم. پان عربيسم و ... در صدد تفرقه بين ملت اسلام است . بنابراين علاقه داشتن به زبان خاصي بدون قصد ايجاد تفرقه و فتنه مضر به عدالت شخصي نيست هر چند بهتر است از اين گونه امور اجتناب شود .

توضيحات: آموزش اجباري زبان قوم فارس به تمام ايرانيان به قيمت محروم نمودن ديگر اقوام از تعليم و تعلم به زبانهاي ملي خويش و نابودي آنها، همچنين حمايت هاي همه جانبه دولت و حكومت ايران از گسترش و جايگزين ساختن زبان و فرهنگ فارسي در ايران و در خارج آنهم با ثروت ملتهاي غيرفارس ايران مصداق بارز حمايت بيجا، برتر شمردن قوم فارس، مليگرايي، تجزيه قومي و ايجاد چند دستگي در ميان مردم ايران است. يعني اين احساسات برتري قومي و نژادي بيش از آنكه در سطح فردي و جامعه ويا توطئه دول خارجي حضور داشته و مجسم شده باشند در سياستهاي كلان خود دولت و حكومت ايران حضور دارند.

اگر ميبايست كه از علاقه به زبان خاصي بويژه به شكل حمايت ناحق و بيجا واحساس برتري كردن و اختلاف انگيزانه اجتناب شود٫ در آن صورت مشكل اساسي نه حادثه اي انفرادي بلكه در تعصب، حمايت بيجا و اعطاء برتريت به زبان فارسياي خواهد بود كه از سوي دولت اعمال ميشود. به نظر ميرسد اين سياستها و اجرا آنها از سوي دولت منافي با اتحاد و وحدت و عدالت باشد.

افزون بر آن برتري خواهي قومي-ملي در ميان ايرانيان غيرفارس پديده اي مشاهده نشده است. في المثل تركها با آنكه اكثريت نسبي جمعيت ايران را تشكيل ميدهند، نه تنها فارسها را از آموزش زبان و ادبيات و فرهنگ فارسي محروم ننموده و زبان تركي را به عنوان رمز هويت ايراني بودن عرضه نكرده اند٫ بلكه حتي خواستار آموزش اجباري زبان تركي به فارسها و ديگران نيز نشده اند. اعلام زبان فارسي به عنوان رمز هويت ملي تمام ايرانيان، آموزش اجباري آن به گروههاي غير فارس و علاوه بر آن محروم نمودن اين گروهها از تحصيل و تعلم به زبانهاي ملي خويش كه مصداق بارز برتري خواهي قومي اند البته كه از اقدامات تركهاي ايران نيستند. مخاطب برتري طلبي قومي در ايران بيشك عنصر قومي حاكم ميبايد باشد.

البته هشيار بودن در مورد خطرات بالقوه و محتمل پان تركيسم، پان عربيسم و پان كرديسم لازم است اما مسئله اصلي، موجود و بالفعل ايران نه اينها بلكه پان ايرانيسم آغاز شده در زمان رژيم پهلوي (كه امروزه نيز باكمال تاسف در حال اجراست) و جريان نابودسازي زبان و فرهنگهاي مردم غيرفارس ايران ميباشد. علاوه بر آن در تاريخ ايران معاصر بسيار بيشتر و پيشتر از آنكه پان تركيسم و پان عربيسم و غيره ابزار توطئه ها و مقاصد استعمارگران باشد پان ايرانيسم و قوميت گرايي فارس اين نقش را بازي نموده است. اساسا نميبايست اين واقعيت بسيار مهم تاريخي از ياد برود كه رژيم پهلوي و سياست زباني-قومي نژادپرستانه فعلي كه بازمانده آن است٫ خود زائيده استعمار و هياهوي پان ايرانيسم است.

تعصب دولت ايران نسبت به زبان و قوم فارس٫ و ايجاد تناظر نادرست بين تشيع و قوميت گرايي فارسي٫ علاوه بر داخل كشور٫ در خارج و در مقياس اسلامي نيز منافي وحدت و اتحاد است. جانبداري و يكي شدن روز افزون دولت اسلاميايران با قوم فارس و سياست ترك ستيزانه آن آنچنان آشكار است كه امروزه نه تنها باعث دلسردي بسياري از تركهاي شيعه آذربايجان٫ عراق و تركيه از دولت ايران شده٫ بلكه سبب رويگرداني گروه گروه از آنها از مذهب شيعه نيز گرديده است. علاوه بر اين٫ آنچه كه بر زبان و فرهنگ تركها در ايران ميرود(كه عامل عمده گسترش تشيع و پيدايش قوم شيعه مذهب فعلي فارس نيز ميباشند) و تصور وجود نيت و تلاشي براي يكسان نمودن مذهب تشيع و قوميت گرايي شعوبي فارسي را در تمام منطقه و ايران بوجود آورده است ٫ پوئني بسيار منفي در كارنامه هر دولت شيعي شمرده خواهد شد.

جزئيات سؤال
سؤال چهارم دانشجويان: چه ارتباطي بين توراني ها و ترك ها وجود دارد؟
________________________________________
جواب نهاد نمايندگي: توران كليه مردم اورال آلتايي كه در آسياي مركزي و در شمال كشور ايران سكونت دارند . مجار و ترك از اين قومند ( لغتنامه دهخدا ).

توضيحات: امروزه نه در تقسيم بندي زباني-فرهنگي-ديني و نه تصنيف بافت تباري-نژادي-قومي انسانها گروه افسانه اي و به لحاظ علمي مبهم توراني٫ نيز ايراني جايي ندارد. بدون ورود بيشتر به مضمون جواب به ذكر اين نكته اكتفا ميشود كه متاسفانه با نبود مراكز تركيشناسي در ايران طبيعي است براي يافت پاسخ سوالاتي از اين دست ناچارا به منابعي مانند لغتنامه شادروان دهخدا كه در مورد زبان و فرهنگ، تاريخ و موضوعات ديگر مربوط به تركها داراي كمبودهاي اساسي و اشتباهات فاحش است رجوع شود. )علي رغم آنكه دهخدا خود اصلا از تركهاي قزوين آذربايجان است) براي تدقيق علمي، همه جانبه و بيطرفانه مسائلي از قبيل آنچه در سوال فوق مطرح شده است، وجود مراكز آكادميك و تخصصي زبان، ادبيات، تاريخ و فرهنگ تركي و تركي شناسي ضروري است.

در زير من باب تقريب ذهن نموداري كه رابطه برخي از زبانهاي اورال (شامل مجاري)-آلتايي(شامل تركي)-دراويدي (شامل براهويي) و غيره را نشان ميدهد آورده شده است.


رابطه زبانهاي اورال (مجاري و غيره) ، آلتاي (تركي و غيره) ، كارتولي، دراويدي
و برخي زبانهاي ديگر (باسك، سومري، ايلامي، كره اي، ژاپني و چيني)

جزئيات سؤال
سؤال: آيا ازدواج با قوميت هاي ديگر در زندگي زناشويي مشكل ساز است ؟
________________________________________
جواب: همان طور كه شما به آن اشاره كرديده ايد آداب ورسوم و تناسب و نزديكي فرهنگي دو خانواده عروس و داماد به يكديگرنقش مهمي در شكل گيري و استحكام خانواده دارد ولي اين عامل تنها عامل موفقيت در امر ازدواج نمي باشد چه بسيارند افرادي كه از دو مليت و دوكشور متفاوت اند و با يكديگر ازدواج كرده و زندگي شاد و آرامي دارند وآنچه در انتخاب و گزينش اوليه براي ازدواج دختر و پسر مهم است مجموعه اي از تناسب هاست تناسب دو خانواده و عروس و داماد از نظراجتماعي ، فرهنگي ، اقتصادي ، مذهبي و ميزان تقيد به شرع و تناسب سني وويژگيهاي ظاهري است كه در آن صورت از تفاهم بيشتري برخوردار خواهندبود و در نتيجه آرامش بيشتري در چنين خانواده اي مشاهده خواهد شد و درصورت عدم وجود تناسب در بعضي از موارد فوق ممكن است بتوان بخاطروجود نقاط قوت ديگر، از آن چشم پوشي كرد و با گفت وگو كردن و تفاهم سليقه ها را به يكديگر نزديك كرد و يا از بعضي انتظارات چشم پوشي كرد وقبل از ازدواج دختر و پسر از چنين اختلافات فرهنگي و اجتماعي و سلايق و علايق كه بين هر دو خانواده اي ممكن است يافت شود آگاهي يافته به افكار و آداب و رسوم يكديگر احترام گذاشته و آنها را رعايت كنند بنابراين گفتگوهاي قبل از ازدواج جهات آشنايي با ويژگيهاي اخلاقي ، خانوادگي ،فرهنگي و ...يكديگر نقش مهمي در ايجاد تفاهم و در نتيجه آرامش خانوادگي دارد و اگر از تناسب و نزديكي بيشتري در زمينه هاي ياد شده برخوردار باشند در ثبات و استحكام و تفاهم بيشتري درطي زندگي مشترك بهره مند خواهند شد .اما پس از ازداج صرف چنين خصوصياتي نبايد باعث پاشيده شدن پيوند خانوادگي يك زوج شود زيرا مي توان با گفت وگو و تفاهم پيدا كردن و احترام به نظرات و آداب و رسوم فرهنگي متقابل و كوتاه آمدن يك طرف پيوند ايجاد شده را تقويت كرد و از فروپاشي آن جلوگيري كرد.بنابراين با حفظ شيون ديني و ارزشهاي اخلاقي و پاي بندي به آنها درچگونگي روابط مرد و زن و نظاير آن كه گاهي مورد اختلاف دو قوم و مليت مي شود به راحتي از اين گونه موارد گذر كرد و به تفاهم رسيد و جلوي نقش مخرب آن را گرفت .

جزئيات سؤال
سؤال: از چه راهي مي شود تعصبات قومي را از افراد خانواده ام بيرون كنم
________________________________________
جواب: اين كار، تنها با روشنگري وتفهيم ارزش انسان و انسانيت ميسر است . بهترين راه ، استفاده از آيات قرآن واحاديث و اشعار در اين زمينه است.

جزئيات سؤال
سؤال: براي ازبين بردن اختلافات قومي و طايفه اي در بعضي از مناطق كه عواقب شومي درپي دارد چه راههايي را پيشنهاد مي نماييد ؟
________________________________________
جواب: وجود تعصبات واختلافات ذكر شده در نامه جنابعالي علل و زمينه هاي متعدد فرهنگي تاريخي و ... داشته و در جامعه مورد نظر نهادينه شده و به صورت فرهنگ عام درآمده است طبيعي است مبارزه با چنين پديده شومي تا حدودي دشوار و نيازمند زماني طولاني و در عين حال بسيار ضروري و حياتي است بهترين شيوه تغيير اين كيفيت خط دهي از مجاري فرهنگي و نفوذ در عناصر فرهنگ پذير است

به نظر مي رسد توجه به اينكه جنابعالي در آينده به وظيفه مقدس دبيري اشتغال خواهيد يافت باموقعيت بسيار ارزنده اي در جهت تصحيح و تنوير افكار نوجوانان آن خطه خواهيد يافت و مي توانيد نقش موثري در دگرگون سازي تدريجي وضعيت فوق در نسل جوان داشته باشيد همچنين مشاركت و همكاري در ديگر كانونهاي فعاليت فرهنگي و ديني مانند مساجد و ... زمينه خوبي براي افكار صحيح اسلامي در اين زمينه است .

جزئيات سؤال
سؤال: معيارهاي نژادي ، زباني و منطقه اي ، چه نقشي در ازدواج دارند؟
________________________________________
جواب: آنچه در انتخاب همسر از نظر دين مقدس اسلام بيشتر مورد توجه است ، مساله دين و اخلاق و اصالت خانوادگي است و زبان و نژاد نقش اساسي را ندارد .از اين رو اگر زني داراي دين ، ايمان ، اخلاق و اصالت خانوادگي بود - اما زبان او با زبان مرد تفاوت داشت و يا نژادش متفاوت بود - ازدواج با او اشكال ندارد .چنان كه در صدر اسلام ( ( جويبر ) ) - كه مردي سياه چهره و از نژاد غيرعرب بود - چون از ايمان و اخلاق عالي اسلامي برخوردار بود، به دستور پيامبر اسلام با دلفا - كه دختري از نژاد عرب و از زيبايي فوق العاده اي برخوردار بود - ازدواج كرد .البته اگر هر فردي علاوه بر ويژگي هاي ياد شده سعي كند با هم زبان و هم وطن خود ازدواج كند .چه بسا از جهاتي مناسب تر باشد، زيرا تفاوت هاي نژادي و قومي با خود يكسري تفاوت هاي فرهنگي نيز به همراه دارد ولي در صورتي كه اين تفاوت هاتحت الشعاع فرهنگ اصيل ديني باشد و زمينه تفاهم را از بين نبرد اشكالي درازدواج نيست . نكته ديگري كه در ازدواج با غير هم نژاد وجود دارد، مسايل ژنتيكي و ساختارهاي بيولوژيكي و زيستي افراد است كه در اين باره نمي توان نظر كلي داد و به طور موردي بايد با متخصصان مشورت كرد .

جزئيات سؤال
سؤال: دبير دبيرستان يكي از شهرهاي كردستان هستم ، بنده شيعه و فارسم و با آنهابرخورد خوبي دارم ولي آنها نه × ماندن در آن منطقه برايم مشكل است × چه كنم ؟
________________________________________
جواب: با استعانت از خداوند متعال بايد در برخورد با خواهران و برادران آن مناطق كمال دقت و هوشياري رابه خرج دهيد .از هرگونه رفتار حساسيت برانگيز يا اموري كه موجب سو ظن به شما شود و يا احساس كنند قصد شيعه كردن آنها را داريد يا در پي تحميل ارزش هاي مذهبي فردي هستيد بپرهيزيد .البته دفاع منطقي و استدلالي دربرابر شبهات كه احيانا توسط برخي مطرح مي شود با شيوه هاي مسالمت آميز مانعي ندارد.در صورتي كه توان ادامه فعاليت در آن منطقه را نداشتيد در صورت امكان تقاضاي انتقال نماييد .البته يادآور مي شود كه اين مساله در صورت نتوانستن تحمل مشكلات است وگرنه بهتر است به خدمات خود ادامه دهيد .

جزئيات سؤال
سؤال: چرا عرب ها، خليج فارس را متعلق به خود مي دانند و آن را خليج عربي مي نامند آيا اين موضوع صحت دارد؟
________________________________________
جواب: ( ( خليج فارس ) ) طبق اسناد معتبر از آبراه هاي استراتژيك بين المللي است كه از قرن ها پيش چنين نامي داشته و هيچ گاه ( ( خليج ) ) يا ( ( خليج عربي ) ) ناميده نمي شده ولي ادعاهاي برخي از كشورهاي عربي كه با تحريكات آمريكا صورت مي گيرد براي ايجاد تشنج در منطقه و مقابله با انقلاب ايران است .

جزئيات سؤال
سؤال پنجم دانشجويان: آيا منشا دين زرتشت آذربايجان بوده است ؟
________________________________________
جواب: برخي زردشت را از ( ( آذربايجان ) ) و برخي از( (ري ) ) و غالباً از شمال شرق ايران باستان مي دانند. خلاصه در اين زمينه نظر قطعي وجود ندارد .

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home