Wednesday, June 27, 2007



دموکراسی طلبی از نوع شمس الواعظین ها
--------------------------------------------------------------------------------
محمد بودونچو
--------------------------------------------------------------------------------
جلادترین و منفور ترین افراد تاریخ را به یاد بیاورید،دادگاه ها یا خاطرات آن را به یاد بیاورید،آیا تاکنون کسی را دیدید که خود را گناهگار و مستحق مجازات بداند،زیاد بر حافظه تان فشار نیاورید چه کسی بر جانی بودن صدام حسین مشکوک است ،جالب است صدام در تمام دادگاه هایش خود را موکل مردم […]


--------------------------------------------------------------------------------

جلادترین و منفور ترین افراد تاریخ را به یاد بیاورید،دادگاه ها یا خاطرات آن را به یاد بیاورید،آیا تاکنون کسی را دیدید که خود را گناهگار و مستحق مجازات بداند،زیاد بر حافظه تان فشار نیاورید چه کسی بر جانی بودن صدام حسین مشکوک است ،جالب است صدام در تمام دادگاه هایش خود را موکل مردم یعنی ریس جمهور می نامد او جنایت های خود را جنایت نه بلکه خدمت به وطن می نامد،یا طرفداران تروریسم خطرناکی چون الزرقاوی او را جهادگر راه خدا می دانند چرا که این یک عادت و یا منطق خدشه ناپذیر اصحاب تمامیت خواه،مقدس گرا و دگماتیسم است که متهمان و مجرمان این طوایف خود و اطرافیان خود را تحت هر شرایطی مبرا می دانند.وای یر کشور و مردمانی که نیروهای دموکراتیک خواه و مدعیان حقوق بشرشان بر اثر مقدس گرایی و تمامیت خواهی یا حق را به زبان نمی آورند و یا جانب ناحق را می گیرند.بایکوت هشتاد ساله سیاست های آپارتایدی رژیم های ایران بر علیه ملت های غیر فارس از طرف روسنفکران فارس به استثناء جلال آل احمد نشان تقدس گرا بودن یا نژاد پرست بودن آنان است چرا که متاسفانه اکثر آنان نسبت به مسله ملل غیر فارس در ایران دگماتیسم بوده و این دگماتیسمی آنان یا ناشی از مقدس بودن وحدت تحمیلی سیاسی در مقابل تولئرانت و پلورالیسم است و یا ناشی از نژاد پرست بودن آنان که اینگونه سیاست های آپارتاید دولت های ایران در 80 سال اخیر را تایید و به مدد ایدلوژیکی این تفکرات می پردازند.اگر مونتیسکیو می گوید کشوری قانون مدار است که در آن قانون به منزله مرگ برای همه تعریف شده باشد ،به نظر من نیز حقوق بشر طلبی و دموکراسی نیز باید همچون تفکری داشته باشد چرا که مستثنا قایل شدن بر مستحق نبودن بودن بعضی از هستی ها به حقوق خود نشان بارزی از دگماتیسم بودن این نیروها نسبت به مسایل خلاف نظر آنان است.در حقوق سیاسی و فلسفه تاریخ اصل است که وقتی نهادهای مسول از قدرت قضاوت بر موضوعی باز بمانند موضوع جهت حل و فصل و یا روشن شدن موضوع به افکار عمومی سپرده می شود، رای افکار عمومی بالاتر از رای هر نهادی است.مثلاًدر اکثر حقوق اساسی کشورهای دموکراتیک وقتی مسله ای لاینحل و یا پیچیده بین قوه مجریه و قوه مقننه بوجود می آید حل و نظر نهایی را به رای مردم ملزم می کنند. امااشخاصی همچون شمس الواعظین ها صدای انزاجار و محکومییت میلیون ها آذربایجانی نسبت به اهاهنت روزنامه ایران و سیاست های آپارتایدی رژیم و نخبگان فارس را کافی ندانسته و عقل کل را در كميته‌هاى تخصصى و اتحاديه روزنامه نگاران جستجو می کند بگذاریم از این حرف ها .

آذربایجان از انقلاب مشروطه بر “حق تعیین سرنوشت” خود در قالب “انجمن ایالتی و ولایتی”تاکید داشت و هزینه سنگین آنرا نیز پرداخت. درهر بحبوحه زمانی دیگر نیز همواره هم بر این حق دموکراتیک و استاندارد خود که در ماده یک میثاقهای حقوق بشر نیز بر آن بصورت صریح اشاره شده تاکید داشته و علاوه بر آن بر ستم ها و ظلم های ناشی از سیاست های نژاد پرستی حکومت و بعضی از هموطنان فارس همیشه معترض بوده و هست چنانکه حتی شاعر ایران پرست آذربایجان استاد شهریار نیز آخر سر صبرش لبریز شد و شکواییه خود را در قالب شعری بیان داشت. ولی متاسفانه قسمتی ازمردم و روشنفکران فارس در این مسله همگام با حکومت آپارتاید ایران در تمام زوایه ها و امکان های موجود به کرامت ملی و انسانی و ارکان هویتی ملت های غیر فارس حمله برده و می کنند.

شمس الواعظین یکی از نیروهای مدعی دموکراسی در ایران است ولی هم در زمان اوج قدرت یاران خود در قدرت و هم در دوره بعد آن نیز همیشه نسبت به مسله آذربایجان پارادوکس تفکری از خود نشان داده است مثلاً همشیه در مقابل قلع و قمع روزنامه ها و نهادهای دموکراتیکی آذربایجان سکوت اختیار کرده است حتی در نامه معروف بعضی از نیروهای ملی- مذهبی که در آن از دستگاهای حکومتی خواسته بودند نسبت به قلع و قمع نمودن روزنامه ها و نهادها ی آذربایجان اقدام کنند به حمایت معنوی از آنها اقدام نمودند.در قیام ضد آپارتاید ملت آذربایجان نیز بر خلاف یک نیرو دموکراتیک طلب هیچ عکس العمل رسمی از خود نشان نداد و باز نیز به همراه اهل قلم همچون گذشته به بایکوت خبری آن پرداختند. آذربایجانیان از سکوت شمس الواعظین ها در مقابل کشتار و مجروح ساختن و دستگیری های فله ای آذربایجانیان و بستن روزنامه ها و دستگیری روزنامه نگاران آذربایجانی و درست کردن پیراهن عثمان از دستگیری موقت دو متهم و توقیف روزنامه ایران متعجب نشدند چرا که می دانند طایفه مقدس گرایان از مذهبی و قومی و ایدولوژیک همیشه نیسبت به حقایقی که ممکن است با مقدسات و جارچوب های ذهنی آنان همسو نباشد دگماتیسم بوده و خواهند بود و شاید خارج شدن نیروهای دموکراتیک ملل غیر فارس از حرکات به ظاهر دموکراتیک آنها کشف همین نقطه باشد.

ترک جلسه نشست فعالین آذربایجان با روزنامه نگاران ایران و مصاحیبه شمس الواعظین با صدای آلمان را مقایسه کنید و پارادوکس تفکرات این مدعی دموکراتیک طلب را به عینه ببیند کسی که در حمایت از بازداشت دو مامور دولتی اجرا کننده سایست های آپارتایدی کاسه داغ تر از آش شده و در مقابل کشتار،دستگیری فله،توقیف روزنامه های آذربایجان و دستگیری ژورنالیست های آنان سکوت اختیار کرده و یا به امضاء یک بیانه بعد از یک ماه اکتفا می کند.

مصاحیبه شمس اواعظین با صدای آلمان:

تشخيص خطای روزنامه‌نگاران با دستگاه قضایی نیست، گفتگوی مريم انصاری با شمس الواعظين، صدای آلمان
“كميته‌هاى تخصصى و اتحاديه روزنامه نگاران شايستگى بررسى خطاى روزنامه‌نگاران را دارند.”

ناآرامی‌هاى وسيعى كه در برخى شهرهاى آذربايجان ايران در اعتراض به كاريكاتور چاپ شده در روزنامه ايران بوجود آمد، به دستگيرى مانا نيستانى كاريكاتوريست، مهرداد قاسم‌فر، سردبير “ايران جمعه” و توقيف روزنامه ايران انجاميد. امروز گفته شده كه روزنامه احتمالاً از روز شنبه‌ی آينده انتشار دوباره‌ی خودرا آغاز خواهد كرد، اما دو روزنامه‌نگار هم‌چنان در انتظار دادگاه‌اند و اين بار گويا نوبت روزنامه شرق است كه به اتهام دامن زدن به اختلافات قومى به دادگاه احضار شود.

سوال اين جاست كه حتى اگر اشتباه يا خلافى هم در مطبوعات صورت گيرد، آيا بايد با دخالت قوه قضاييه آنرا حل كرد؟ دخالت قضايی در امر تخلفات مطبوعاتی كه در ايران غالباً با توقيف روزنامه و بازداشت روزنامه‌نگاران همراه بوده، به غير از ايجاد فضاى ترس و نگرانى و خودسانسوری در جامعه خبرنگارى، نتيجه ديگرى هم دارد؟

روز گذشته نشستى با حضور روزنامه نگاران و نويسندگان به منظور بررسى همين موضوع برگزارشد. دويچه وله در مورد نتايج اين نشست از ماشاءالله شمس الواعظين سخنگوى انجمن دفاع از آزادى مطبوعات و نايب رئيس انجمن صنفى روزنامه‌نگاران ايران پرسيده است.

گفتگو: مریم انصاری

آقای شمس‌الواعظین شما در نشست بررسی کاریکاتور ایران گفته‌اید که احتمال وقوع چنین رویدادهایی بسیار است و اشاره کردید که اتخاذ روش‌های خشنی مثل توقیف یک روزنامه‌ یا دستگیری یک کاریکاتوریست و سیاسی کردن ماجرا صحیح نیست و باید برخورد کارشناسانه با این مسئله می‌شد. یعنی به نظر شما مسئولان باید در قبال موضوع کاریکاتورها چه روشی را در پیش می‌گرفتند و اساسا برخورد کارشناسانه چه برخوردی است؟

ماشااله شمس‌الواعظین: به نظر می‌رسد که این تحولات و این دگرگونی‌ها یا این مسایل و حتا این خطاها در مطبوعات بشکل کاملا طبیعی تکرار شدنی‌ست و این مختص به‌ روزنامه ایران یا سایر روزنامه‌های معمول از این قبیل خطاها صورت می‌گیرد. اگرچه ما معتقد نیستیم که این خطا خطایی عمدی بوده و اهانت کردن به اقوام ایرانی نه هدف کاریکاتوریست بوده که خودش از آذری‌هاست و ترک‌زبان است و نه هدفش ایجاد تضاد بین اقوام ایرانی یا اهانت به اقوام ایرانی بوده، بلکه یک خطایی ست که صرفا مطبوعاتی و غیرعمدی بوده. ما معتقدیم، بعنوان انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران باید خطاهایی از این قبیل مانند نظام پزشکی کشور و مانند نظام مهندسی کشور این خطا برود به کمیته انضباطی مورد بررسی قرار بگیرد و در صورت تشخیص عمدی بودن چنین خطایی، بعد کمیته انضباطی می‌تواند وارد عمل بشود و اتحادیه روزنامه‌نگاران تنبیه کند خاطی را دراین زمینه که عضوش هم محسوب می‌شود. در غیراینصورت بیانیه بدهد و به افکار عمومی، داوری نهایی خودش را در مورد آن خطا اعلام بکند و درنهایت موضوع خاتمه یافته تلقی بشود. ورود دستگاه قضایی به این ماجرا به نظر من وضعیت را خشونت بار می‌کند، و واکنش‌های دیگر را می‌آفریند که هیچکدام از مسایل نه به نفع همزیستی مسالمت‌آمیز قومیت‌ها در ایران است و نه به نفع آزادی مطبوعات است و ادامه یک سیاستی‌ست که طی چندسال اخیر تداوم داشته و تاکنون پیامدهای مخاطره‌آمیزی بهمراه داشته است. موضوع جلسه یا نشست دیروز انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران که به دعوت کاریکاتوریست‌های کشور صورت گرفت حول و حوش همین مسئله برگزار شد و موفقیت خوبی هم بهمراه داشت.

حال تکلیف مانا نیستانی چه می‌شود، چون آقای کریمی راد (سخنگوی قوه قضاییه) اتهام او را توهین و اهانت به مردم اعلام کرده که موجب اخلال در نظم عمومی شده و این اتهام بزرگی‌ست؟
ماشااله شمس‌الواعظین: من فکر می‌کنم که این اتهام به يك كاريكاتوريست به نام كشور به حجم خود برخورد غلط قوه قضاییه خیلی بالاست و خیلی سنگین است. به نظر می‌رسد دستگاه قضاییه با طرح این موضوع قصد دارد به مردم آذربایجان بفهماند یا بگوید که من متناسب با حجم این واقعه برخورد کردم و دیگر نیازی به اعتراض‌ها یا موج اعتراض‌ها نیست. ولی ما معتقدیم بهتر آنست که با مردم صادقانه رفتار کنیم و واکنشی عمل نکنیم و از طریق افزایش یا سنگین‌کردن پرونده روزنامه‌نگاران یا کاریکاتوریست‌ها نخواهیم که گرایش‌های طبیعی و بعضا به حق مردم در ارتباط با مندرجات پاره‌ای از روزنامه‌ها بخواهیم از آن استفاده کنیم و روزنامه‌نگاران یا کاریکاتوریست‌ها را قربانی بکنیم. بهتر آنست که، به نظر من، با سعه صدر بیشتری با این موضوعات برخورد کرد و این موضوع را به کمیته‌های کارشناسی واگذار کرد تا آنها نظر خودشان را ارائه بکنند و من معتقدم، مردم منطقه آذربایجان چندان خرسند نخواهند شد از اینکه مانا نیستانی حکم سنگینی در این چارچوب بگیرد، بلکه این اقدام قوه قضاییه را در ردیف ادامه سیاست‌های سرکوبگرانه قوه قضاییه در سال‌های اخیر علیه مطبوعات و مطبوعات آزاد و علیه آزادی مطبوعات تلقی خواهند کرد. برای همین بهتر آن است که قوه قضاییه پای خودش را از این ماجرا بکشد بیرون و این را واگذار کند به کمیته‌های تخصصی و اتحادیه روزنامه‌نگاران تا تکلیف این موضوع و سایر موضوعات مشابه را روشن کنند و خود این اتحادیه روزنامه‌نگاران ایران باشد که در این زمینه‌ها داوری نهایی را بعهده بگیرد.

آیا از این پس باید هر کاریکاتوریست یا هر روزنامه‌نگاری جرات ارائه هیچ کاری نداشته باشد، چون ممکن است انگ توهین به قومیت‌ها یا به شخصیت‌ها و غیره را به آن بزنند؟ یعنی حالا روزنامه ایران دوباره آزاد شد،‌ ولی همان مشکل به نظر می‌آید برای روزنامه شرق دارد پیش می‌آید.

ماشااله شمس‌الواعظین: براساس بخشی از رسالت حرفه‌ای و نظامنامه‌ی اخلاق حرفه‌ای مطبوعات در سراسر جهان که بوسیله روزنامه‌نگاران ایران بصورت یک میثاق نامه هم به امضا رسیده و مورد قبول روزنامه‌نگاران ایران واقع شده،‌ ما باید احترام به قومیت‌ها، زبان و فرهنگها و سنت‌های ملتهای مختلف را بعنوان بخشی از رسالت روزنامه‌نگاران در سراسر جهان تلقی بکنیم. همانطور که یک روزنامه‌نگار از ارزشهای والایی در شرایطی از دمکراسی و حقوق بشر باید دفاع بکند و با جنگهای مثلا ویرانگر یا سلاحهای کشتار جمعی مخالفت بکند و اعتراض‌اش را بیان بکند،‌ به همان اندازه باید احترام بگذارد به سنت‌ها و آیین‌های اقوام مختلف و به آنها توهین نکند یا اقدامی بعمل نیاورد که از دید آن قومیت‌ها اهانت یا توهین تلقی بشود. بنابراین تشخیص اینکه آیا یک کاریکاتوریست یا یک نوشتار یا یک تصویر اهانت آمیز است یا نه، به نظر من با دستگاه قضایی نیست. چرا؟ برای اینکه ما این سیستم را در بدنه اجتماعی‌مان داریم، مثلا یک پزشک معالج یا یک جراح اگر دچار خطایی شد در حین عمل جراحی، فورا او را احاله نمی‌دهند به دادگاه. بلکه او را احاله می‌دهند به کمیته انضباطی نظام پزشکی و گروههایی از پزشکان جمع می‌شوند و نظر نهایی‌شان را پیرامون آن نکته می‌دهند. اگر چنانچه قصد مجرمانه‌ای پشت انگیزه‌ی آن پزشک تشخیص دادند، می‌توانند پرونده‌اش را به یک دادگاه صالحه ارجاع بدهند و احاله بکنند. آنچه به یک پزشک مربوط می‌شود و یک بیمار که در حوزه‌ی شخصی قابل جمع‌آوری و قابل کنترل است،‌ چنین برخوردی با آن می‌شود، چه رسد به یک روزنامه‌نگار که آثارش و تصویرش و کاریکاتورش جنبه‌ها و پیامدهای جدی می‌تواند داشته باشد. چرا با چنین عنصری که روزنامه‌نگار محسوب می‌شود و آثارش، کارش جنبه ملی و اهمیت ملی دارد، چرا خطاهایش را ما نداریم در کمیته‌های کارشناسی و آنها نباشند که در این زمینه‌ها نظر نهایی خودشان را بدهند. چرا ما تلاش می‌کنیم ساده‌ترین راه را، یعنی استفاده از روشهای سرکوبگرایانه یا خشونت‌بار در برخورد با پاره‌ای از خطاها که ممکن است بسیار محدود رخ بدهد که تعمدی باشد و بعضا می‌تواند از روی کاملا حس غیرعمدی یا حس فرض کنید غیرحرفه‌ای حتا صورت بگیرد و این آن کمیته‌ها باشند که در این زمینه‌ها نظر نهایی خودشان را بیان کنند.

سوال آخرم از شما آقای شمس‌الواعظین در مورد جو عمومی‌ست که الان برای خبرنگاران و کلا برای حرفه‌ی خبرنگاری بوجود آمده که عده‌ای تنها بخاطر تهيه گزارش مثلا از تجمع زنان حتا دستگیر می‌شوند و گروهی هم باید با ترس از اخراج بیکاری سر کنند. انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تا چه اندازه قادر به کمک همکاران خودش است؟

ماشااله شمس‌الواعظین: ببینید، از پریروز که این ماجرای تجمع زنان اتفاق افتاد در تهران و خبرهایی که رسید به انجمن صنفی روزنامه‌نگاران مبنی بر دستگیری تعدادی از روزنامه‌نگاران، و همکاران زن در روزنامه‌های ایران و رسانه‌های گروهی ایران، بلافاصله انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران وارد عمل شد و امروز خوشحالم که بیان می‌کنم که به استثنای یک الی دو نفر که نه به دلیل کار روزنامه نگاری، بلکه به دلیل فعالیت مربوط به جنبش زنان دستگیر شدند و در عین‌حال روزنامه‌نگار هم محسوب می‌شوند، همگی آزاد شدند و ما خوشحالیم از این اقدام و امیدواریم حتا این یکی دو همکار زن روزنامه‌نگار ایران که همچنان در بازداشت بسر می‌برند، با زمینه‌هایی که بعمل می‌آید امیدوارم که باقی‌مانده روزنامه‌نگاران دستگیرشده که تعدادشان از انگشتان یک دست هم کمتر است هرچه زودتر برگردند به آغوش خانواده‌شان. منتها اگر پرسش‌تان در مورد فقدان امنیت حرفه‌ای و امنیت شغلی روزنامه‌نگاران و امنیت سیاسی‌شان است که این سالهاست متاسفانه ادامه دارد. ببینید، روزنامه نگاران مظلومترین و ضعیف‌ترین و ناامن‌ترین قشر و طبقه ایران محسوب می‌شوند. از آنجا که ما می‌بینیم بسیاری از مقامات و بسیاری از نهادها براحتی هرگونه اتهامهای ناروایی را علیه روزنامه‌نگاران تنظیم و اعلام می‌کنند،‌ از قبیل اینکه اینها از خارج پول می‌گیرند، چمدانهای پر از دلار در میان آنها تقسیم می‌شود، هیچ نهادی خودش را مسئول پاسخگویی به این مسئله یا پیگیری این ماجرا و مسئول قراردادن اتهام‌کنندگان هیچ نوع دخالتی نمی‌کند، اما به‌محض اینکه یک روزنامه‌نگار دست به کاری می‌زند یا گزارش یا حتا خطایی از او مرتکب می‌شود، می‌بینید چگونه دارند با او برخورد می‌کنند،‌ می‌بینید با چه رفتار خشونت‌باری پاسخ می‌دهند حتا به خطاها. این دوگانه برخورد کردن‌ها و معیارهای دوگانه معقتدیم که به زیان منافع ملی است و نه نباید دولت به اینکارش ادامه بدهد، بلکه باید از این قشر آسیب‌پذیر روزنامه‌نگار که نماینده افکار عمومی‌ محسوب می‌شود بخاطر رفتارهای خشنی که طی سالهای اخیر با آنها شده از سوی دولت عذرخواهی بشود و در موردشان اعاده حیثیت صورت بگیرد.

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home